پیتیف شندار (1. 1. 1823، کیشکیاریاش-31. 7. 1849، فیخیریدخزه) ، شاعر و دموکرات روالوتسیانین وینگیر. از عایلن تاجر. سال 1839 به خذمت حربی داخل شد. به سبب بیماری سال 1841 از خذمت آزاد گردیده، اکتور سییاه شد؛ با ترجمه و کتابت تأمین معیشت می‌نمود. شعر اوّلینش سال 1842 و مجموعة …

پتربورگ، س ا ن ک ت-پ ا ت ا ر ب و ر گ، نام پیشترة (از 1703 تا 1914) لنینگراد.

پیتی، دیهه‌ای است در ساویت قشلاق فاندریای ریان عینی، ولایت لنین‌‌آباد، تیرّیتاریة کالخوز به نام ا. لاهوتی. از پیستیتسیدها تا مرکز ساویت قشلاق 12 کم، تا ریان 20 کم؛ راه آسفالتپوش. اهالی‌اش 200 نفر (1981) ، تاجیکان. دیهه مکتب ابتدایی، مگزین دارد. ساحه‌های اساسی خواجگی-تماکوکاری، چارواداری و باغداریست. زمینها از …

پیستیتسیدها (از لات. ریstis-مرض و سیdo-می‌کُشم) ، زهرخیمیکتها، مادّه‌های شیمیاییند، که برای محو علفهای بیگانه، کسلی و ضرررسانهای رستنی، دان و محصولات غلّه‌دانه، چوب و تخته، کاغذ، مصنوعات پختگین، مویینه، پشم، پوست و ایکتاپرزیتهای هیوانات، اینچنین پهن‌کنندة کسلیهای خوفناک آدم و هیوانات به کار می‌برند. پیستیتسیدها را وابسته از آن، …

پیسا، پیزا (اسپ. ریso، ایون-وزن، از لات. ریnsum-برکشیده) ، واحد پول آرژانتین، بالیویه، ریسپوبلیکة دامینیکة، کالمبیه، کوبه، می‌کسیکه، عوروگوه‌ای، فیلیپّین. 1 پیر و به 100 سینتوا تقسیم می‌شود (به غیر از عورولوه‌ای، که آن جا 1 پیر و=100 سینتیسیما).

پیس، پیسی، بره س، ویتیلیگا (در لات. vitiligo-بیماری روی پوست، شکوفه) ، ویرانشوی پیگمینتتسیة پوست، که در آن پیگمینت قسمهای علی‌حدة پوست برهم می‌خورد. سببگار پیس هنوز معلوم نیست. به این بیماری کس عادتاً در جوانی (بیشتر زنها) گرفتار می‌­شود. اوّل در روی پوست داغهایمایی سفید شکل و ‌اندازه‌اشان هرخِله …

پیسیته (اسپ. ریseta) ، 1) تنگة قدیمة نقره، که عصر 18 در اسپ­نیه و تقریباً عصر 16 در می‌کسیکه سکّه زده شده است. 2) واحد پول اس­پنیه، که برابر 100 سینتیما است. 1 ژانویه 1859 به جایی ریال جاری شد­ست. ژوئن 1864 با ایسکودا عوض کرده شد. از نو اکتبر …

پیرفوزیه (از لات. ریگfusio-ریختن، جاری نمودن) ، اصول به رگهای خون‌گذر عضو، قسم بدن یا تمام ارگانیزم فرستادن محلولهای فیزیولوژی، خون و غیره. از پیر و در فیزیولوژیة عملی استفاده می‌برند. وه‌ای برای فعالیّت عضوها را مدّت مویین نگاه داشتن، فونکسیة آنها را آموخته، تأثیر گارمانها، فیرمینتها، می‌دیتارها و دارووار …

پیچ (رecs) ، شهریست در وینگریه، در نزد دامنة جنوبی کوههای می‌چیک. مرکز مأموری می‌دیای برنیه. اهالی‌اش 163 هزار نفر (1976). اوزیل مهمّ نقلیات و مرکز صناعت. در نزدیکی پیچ انگشت استخراج می‌کنند، ستنسیة ایلیکت­ری آلوی ساخته شده است. کارخانه‌های ماشینسازی، صناعت خوراکواری (پیوا، وینا و غیره) ، فابریکه‌های چرم …

پیخال، سرگین پرّنده، پارو آرگنیکی پرقوّت. در ترکیب آن بسیار مادّه‌های غذایی برای نوموی رستنی ضرور موجود است.