لیباس، نام عمومی چیزهایی، که انسان میپوشد. لباس را به زبان روسّی «آدیجده» و به زبان انگلیسی «clothes» میگویند. به مفهوم لباس کلّهپوش، پایفزال، دستپوشک و غیره داخل میشود. اسباب زینت به لباس تنها چیز علاوگیست. لباس برابر اقامتگاه همچون یکی از وسیلههای محافظت از تأثیر گوناگون بیرونه پیدا شد.
بعزی عالمان برجوزی همین سبب پیدایش لباس را اعتراف نمایند هم، اکثر آنها به پیدایش لباس نظر ایدهآلیستانه کرده، حس شرم، طلبات استتیکی (گویا لباس از چیزهای آرایش و زینت پیدا شده باشد) ، تصوّرات دینی، جادوگری و غیرره را سببهای اساسی لباسپوشی میپندارند.
لیباس یکی از اختراعات قدیمترین انسان است. در بین یادگاریهای پلیالیت دورههای آخر تراشکاردهای سنگی و سوزنهای استخوانی یافت شدهاند، که با آنها پوست میتراشیدند و لباس میدوختند. برابر پوست برگ، علف، پوستلاخ درخت نیز همچون لباس استفاده میشدند. شکارچیان و ماهیگیران برای لباس پوست ماهی، رودة هیوانات بحری، پر و پوست پرّندگان را نیز استفاده میبردند. انسان در دورة نیالیت صنعت ریسیدن و بافتن را یاد گرفته، برای تییار نمودن لباس نخ رستنیهای خودروی را به کار میبرد.
دورة گذرش به چارواداری و دهقانی به انسان امکانیت داد، که از پشم چاروای خانگی و نخ زراعت (زشر، کنب، پخته) متاع تییار کند. انسان تا اختراع لباس بدن را با پوست و میان و ران را با چیزهای دیگر میپوشید. سانیتر خیلهای بسیار لباس: کورتههای دراز و کوتاه چکمن، یکته، پیشدامن، لُنگی، پایجامه پیدا شدند. کفش چوبین یا خسین، اینچنین پارچة پوست چاروا، که به پایی میپیچاندند پایفزال عادّیترین و قدیمترین بود. کلّهپوش به جز وظیفة اساسیاش از زمانهای قدیم نشان رمزی نیز بوده، منسوبیّت اجتماعی آدمان (کلّهپوش داهیان، کاهنان، قلندران) و غ.-را نشان میداد. لباسpo عادتاً مطابقاً به محیط گیاگرفی تییار میکنند و متریالش نیز وابسته به اقلیم منطقههای گوناگون انتخاب میشود. لباس قدیمترین خلقهای منطقة تراپیکی جنگل (افریکه، امیریکة جنوبی و غیره) رویپوش میان و ران، پیشدامن، کتفپوشک بود. در ولایتهای خنک معتدل و ناحیههای ارکتیکی لباس تمام بدن را میپوشد.
لیباسهای منطقههای خنک به لباسهای شمالی اقلیمش معتدل و شمال دوردست تقسیم میشود، که دوّمی را فقط از مویینه میدوزند. برای خلقهای سیبری دو خیل لباس مویینه-برای منطقة نزدیشیمالی نابوریده، یعنی بطون، که از cap میپوشند (ایسکیماسها، چوکچیها، نینیتسها و غ .) ، برای منطقههای جنوبتر-بریده میشکُشاد (ایوینکها، یاقوتها و غ) ، خاص است. در بین هندیان منطقة جنگلزار امیریکة شمالی لباس چرمین مخصوص پهن شده است: زنان کورتة دراز، مردان کورته و ایزار دراز میپوشند. نمودهای لباس به فعالیّت محنتی انسای وابسته است. در زمان قدیم زنان و مردان چاروادارهای بادیهنشین لباس مخصوص برای سوارهگردی موافق-ایزار وسیع و نامه میپوشیدند. منبعد در پراتسیسّ انکشاف جمعیت تأثیر تفاوت موقع جمعیّتی و عایلوی به لباس میافزاید.
در بین لباس مردان و زنان، دختران و زنان فرق پیدا میشود، لباسهای روزمرّه، عیدانه، طویانه، ماتمی و غیره به میان میآید. موافق تقسیمات محنت شکلهای گوناگون لباسهo کاسبی پیدا شد. لباس اوّلها مخصوصیّت ایتنیکی (اولادی، قبیلوی) و منبعد عمومیمیلّی خلقها را انعکاس میکرد. نوعهای ناحیهوی لباس نیز وجود داشتند. در لباس عادتاً نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی صنفهای گوناگون ظاهر میگردد. مثلاً، متریال، آرایش، دُخت لباس بایها، دهقانان، روحانیان از یکدیگر فرق کلان داشتند. لباس ذوق استتیکی اهل جمعیّت را نیز انعکاس میکند. خصوصیت بدیعی لباس همچون نمود صنعت آرایش و عملی و محصول عملی بدیعی از آن عبارت است، که ابژکت ایجادیات خود انسان است. لباس با آدم وابستگی تام دارد. در دوختن و انتخاب لباس به تناسب اعضای بدن، سنّ و سال آدم، اینچنین عنصرهای جزئی اواخری او (قد، رنگ مو، چشم و غ .) اعتبار داده میشود.