پیراکسید هیدروژن، ن2ا2، پیوست آکسگینی هیدروژن، که گروه اتمهای-آ-آ-دارد. سادهترین و مهمترین نمایندة پیراکسیدها. مایع بی‌رنگ و بویی؛ t گود.-0، 43°س، t جوش. 150°س، زیچی‌اش 1470 کگ/م3 (0°س). با آب آمیخته شده کریس­تلّاگیدرت ن2ا2 • 2ن2ا حاصل می‌کند. وابسته به شرایط پیراکسید هیدروژن هم آکسیدکننده (i) و هم برقرارکننده (2) …

پیراکسیدزه‌ها، فیرمینتهای را گویند، که در هوجیره‌های زنده ریکسیه‌های آکسیدشوی مادّه‌های گوناگون را با یاری پیراکسید هیدروژن کتلیز می‌کنند. پیراکسیدزه‌ها در نفسکشی رستنیها اهمیت کلان دارند. پیراکسیدزه‌های راسن را در طبّ هنگام تدقیق بیاخیمیوی بعضی جزءهای خون و پیشاب کار می‌فرمایند.

پیراوسکیت (از نام ارباب دولتک روس، ژنرال ل. ا. پیراوسکیی) ، مینیرلیست از صنف آکسیدها. ترکیب شیمیایش ستioز (41، 24% سا و 58، 76% تio2)؛ بعضاً آمیخته‌های سه (کناپیت) ، nb، سه، غی (دیزن­لیت) ، na، سه، تi، nb (لاپریت) دا­رد. در سیستم پسیوداکوبی کریس­تلّ می‌بندد. سختی‌اش 5، 5-6؛ زیچی‌اش …

پیرم، د ا و ر ا ا (س ا س ت ا م ا ا) پیرم، دورة آخری (ششم)-ا ایرة پلیازایی. دورة پیرم 285 ملن  سال مقدّم آغاز یافته، 55 ملن سال دوام کرده است. ته‌نشستهای سیستم پیرم را بار نخست سال 1841 گیالاگ انگلیس ر. ا، مورچیسان در اورال …

پیرمنگنتامیاتریه (از ریگmangarum-نمک کیسلاتة مگنت و… متریه) ، اصول تحلیل شیمیایی تیتریمیتری، که در آن برای مویین کردن مقدار حجمها  مهلول پیرمنگنت کلیی از (ک مn آ4) استفاده می‌شود (نیگ.  تهلیل مقداری، تحلیل حجمی).   هنگام پیرمنگنتامیاتریه بنا بر رنگ خاص (سرخ بنفش) داشتن محلول ضرورت استفادة ایندکتور مخصوص) برای …

پیرلیت (از فرنس. ریrlی-مروارید) ، شیشة ولتسقانی ترش، که هنگام شکستن پرّه-پرّه جدا می‌شود. ریزه‌های خرد آن بعضاً چون مروارید جلا می‌دهند. پیرلیت از جهت  ترکیب با لوه‌های ترش-لپریتها، دسیتها و غیره موافقت نیکند. در وقت تیز  تفسانیدن آب پیرلیت میدکردشده به بوغ تبدل می‌یابد و خود جنس ملایم شده، …

پیر-لشیز (pere-lachaise) ، قبرستانیست در پریج (سابیک ملک پیر لیوداویک 14-لشیز؛ نام پیر-لشیز از همین جاست). ا. ل. آرامگاه بزرگترین خادمان علم و مدنیت (ج. لفانتین، ج. ب. پ. مالیر، ش. نادی، ا. دادی، ا. دی میوسّی، آ. دی بالزاک، پ. ج. بی‌رنجی، ف. شا­پین، ن-راسّین، ه. دیلکروه، د. اینگر، …

پیریاکها، پیریایکها (یون. ریrioikoi، عیناً-ساکنان اطراف) ، اهالی کمهوقوق بعضی پلیسهای یونان قدیم (در سپرته، ارگاس، ایلیده، فیسّلیه). در سپرته پیریاکها اولاد اهالی تگجایی، که آن را داریّها مطیع نموده، به کنار لکا­نیکه تنگ کرده برآورده‌اند. پیریاکها از پلاتها با آن فرق می‌کردند، که شخصاً آزاد بوده، می‌توانستند زمین خود …

پیریسکاپ (از یون. ریriskopeo-به اطراف می‌نیترم) ، اسباب آپتیکییست برای مشاهدة تنک، کشتی زیرآبی و غیره از درون پناهگاه (آکان، زمینکند و غیره .). با یاری اکثر پیریسکاپها کنجهای افقی و عمودی در محل چِن و مسافة آبع­یکت مویین کرده می‌شود. ساخت و توصیف آپتیکی پیریسکاپها را وابسته به تعیینات، …

پیریادانیت (از پیر… و یون. odontos-دندان) ، گزک پردة ریشه و بافته‌های اطراف دندان. اساساً بعد کرییس دندان پیدا می‌­شود. امّا از تکراراً ضربخوردن دندان (مثلاً، از روی عادت گزیدن انگشت، قلم، میخ، با دن­دان کندن رشته و غیره) نیز به وجود می‌آید. پیریادانتیت شدید و مزمن می‌شود. هنگام پیریادانتیت …