پیریمیتر (یون. ریrimetron-دوره، از ریrimetrio-اطراف را چِن میکنم) ، درازی کانتور سربست. این اصطلاح را بیشتر برای افادة حاصل جمع درازی همة طرفهای سهکنجه و بسیارکنجه استفاده میبرند.
مفصلDaily Archives: 26.10.2017
پیریکردیت
پیریکردیت (از پیر… و kardio-دل) ، گزک خلتچة دل (پیریکرد). پیریکردیت آدم دو خیل میشود: سرایتی و غیریسیرایتی. پیریکردیت سرایتی را کاکّها، ویروسها، میکابکتیریههای سل وغیره. مینگیزند. پیریکردیت سرایتی وابسته به نمود انگیزنده تربادی، سیفیلیسی، فسادی و غیره میشود. پیریکردیت غیریسیرایتی پیریکردیتی میباشد، که هنگام عوریمیه، انفرکت میاکرد، جرّاحی دل …
مفصلپیریداتیت
پیریداتیت (از فرنس. peridot-پیریدات یا عالیوین) ، جنس کوهی انتروزیوی اولترهساسی، که غالباً از عالیوین (70-30%) و پیراکسینها (30-70%) ترکیب یافته است. از مینیرلهای دوّمدرجه مگنیتیت، المینیت، پیرّاتین، خرامیت، شپینیل، بیچاده، بعضاً پلتینه و مینیرلهای نیکلدار دارد. پیریداتیت جنس تیرهرنگ بوده، اکثر سبز یا خاکستررنگ سبزتاب است. در نتیجة پراسیسّهای …
مفصلپیریستر
پیریستر (از پیر… و یون. اstron-ستاره) ، نقطة به ستاره نزدیکترین مدار ستارة دیگر، که گرد ستارة یکم حرکت میکند. در مورد ناچیز بودن تعسیر دیگر جسمهای آسمانی این هرکت از روی قانوهای کیپلیر مویین میشود. موقی پیریستر در فضا با تعسیر جلیانی تغییر مییابد، که به توفیل جاذبة ستارة …
مفصلپیرفارتار
پیرفارتار (لات. ریforo-سوراخ میکنم) ، در سیستم کارکرد انفارمتسیه، آلتیست برای سوراخ کردن کاغذ، نوار کینا و غیره به مقصد ثبت انفارمتسیه. پیروهایی، که برای ثبت کردن انفارمتسیة رزم، حروفی و حروفی و رقمی در پیرفانوار و پیرفاقرتهها تعیین شدهاند، بیشتر معمولند. پیروها وابسته به تعیینات، ساخت آلت حرکتآور و …
مفصلپیروگیها
پیروگیها، ملّتیست در پیر و، که بیشتر از دورگههای اسلشان اسپنی و هندی تشکّل یافته است. پیر و تقریباً نصف اهالی مملکت را تشکیل میدهند (قریب 8، 5 ملن، 1978)؛ اساساً در موضعهای نزد ساحل و کوهی اند زندگی میکنند. دینداران کتالیکند. به زبان اسپنی، که در ترکیب آن کلمههای …
مفصلپیر و
پیر و (ریru) ، ریسپوبلیکة پیر و (republica del peru) ، دولتیست در قسم غربی امیریکة جنوبی. در ش. ارق و غرب با ایکودار، در شمال و شرق با کالمبیه، در شرق با برزیلیه و بالیویه، در جنوب با چیل همسرحد است. در غرب و جنوب و غرب آن را …
مفصلپیرسپیکتیوы
پیرسپیکتیوы (فرنس. ریspective؛ از لات. ریrspicio-پرّه میبینم) ، سیستم تصویر جسمهای سیچینه در همواری یا در یگان سطح است، که ساخت فزایی و دوری قسمهای جداگانة آن را از مشاهد به نظر میگیرد. قاعدههای پیرسپیکتیوه را متیمتیک یونان قدیم اکلیدوس (اوکلید) در «آپتیکه» نام اثرش شرح داده شد. عالمان و …
مفصلپیرسانلیزم
پیرسانلیزم (از لات. ریrsona-شخص، سیما) ، جریان تییستیست در فلسفة معاصر برجوزی، که شخصیت را ریلیّت ایجادی ابتدایی و جهان را ظهورات فعالییت ایجادی شخسیّت عالی (خدا) میداند. پیرسانلیزم آخر عصر 19 در روسیه و شمه، سالهای 30 عصر 20 در فرنسیه و مملکتهای دیگر تشکّل یافته است. پیرسانلیزم پلیورلیزم …
مفصلپیرسانج
پیرسانج (فرنس. ریrssonage، از لات. ریrsona-شخص، سیما) ، اشتراکچی پییسه (سپیکتکل) ، سینریه (کینافیلم) ، رمان و دیگر اثرهای بدیعی.
مفصل