زیست شناسی

قبورغه، استخوانهای جفت و کمانشکل را گویند، که با ستون‌مهره پیوندند. ق. و توش در خزنده‌ها، پرّنده‌ها، شیرخوران و آدم قفس سینه را تشکیل می‌دهند. در هیوانات ق. بالای و پایانی می‌شود. ق.-ها عضوهای درون را حفظ می‌کنند. آدم 12-جفت ق. دارد: هفت جفت ق.-ا بالا (1-7) ق.-های دقیق نام …

غورک (ovarium) ، قسم پایانی وسیعشدة تخمدان گل را گویند، که در جوف آن تخم‌مغچه انکشاف می‌یابد (نیگ. نیز گل). f. قسم مهمترین گل بوده، افزایش تخمی رستنی را تأمین می‌نماید. f. بالایی (آزاد) ، پایانی (پیوست) و نیمپیوست می‌شود. غ-ا بالایی با دیگر قسمهای گل پیوست نبوده، در نوگ …

غوره، زردآلو و انگور نارسیدة ترش و دیگر میوه‌های ناپخته را گویند.

غولینگ، غولونگ، زردآلو خشک، زردآلوقاق، زردآلو خشکانیده را گویند. عادتاً نوعهای سیرگوشت و خوش‌طعم زردآلو را میخوشکانند (اساساً در آفتاب). بعزن پیش از خشکانیدن زردآلو را با گاز سلفیت بوغ می‌دهند و چنین f.-po «ترشک» هم می‌گویند. وابسته به خصوصیت نوعهای زردآلو f. کلاندانه (نوعهای میرسنجری، اسفرک، خرمایی، زرافشانی، نوایی …

غوزپای، پایة نهال پخگرا گویند، که بعد غن و چین حاصل آن را ریشه‌کن کنند. f.-po اساساً چون سوزیشواری استفاده می‌برند. از آرد f-های از کسلیهای سرایتی آسیبندیده و دیگ. پرتاوهای آرگنیکی کامپات تییار می‌کنند. پایه و نوده‌های سبز پخته را آرد کرده، با دیگر خوراکیهای خوشخور آمیخته به چاروا …

غوز (capsula) ، 1) یک نوع میوة خشک سیرتوخم (بعضاً یکتوخمه) را گویند، که دو یا یکچند می‌وبرگ داشته، بعد پختن گشاده می‌شود. f. توسط سرپوشکها (زلف، شیتانکاسه) ، سوراخچه‌ها (کوکنار، ماماگول) ، دندانه‌های سَرَک f. (گل توتیا، میخچه‌گل) یا با پلّه‌ها (لاله، سوسن، سنبل) و غ. گشاده می‌شود (نیگ. …

غورغورکها (pterocletee) ، یک نوع پرّنده‌ها را گویند، که منسوب قطار کفترشکلها (سا1شپ-biformes) می‌باشند. ساخت بدنشان گوناگون است؛ سر خرد، گردن و پایی کوته و بالهای دراز دارند. رنگ f. زرد سرخچه است (بسیار وقت همرنگ قُم می‌شوند). لانه‌اشان را در یگان چقورچه یا زیر بتّه‌های بسیارساله ساخته، 3 (بعضاً …

غوpoب (corvus corone) ، زاغ سیاه، یک نوع زاغیست، که بنا به تصنیفات زاالاگی منسوب قطار گنجشکشکلها (passeriformes) می‌باشد. از دیگر نمودهای زاغ با رنگ و ساخت بال و پرش فرق می‌کند (رنگش تابش متالی بنفش یا سبز کبودچه دارد)؛ نول، پایی و چشمانش نیز سیاهند. غ. در رسّ تاج. …

غوک، غوکها (bufonidae) ، یک عایلة آبخاکیهای بی‌دُم را گویند. غ.-ها زیاده از 1200 نمود داشته، در همة متیریکها موجودند. غ.-ها 7 زیرایله را در بر می‌گیرند: غ.-های اوسترلییگ (crin2nae) ، غ.-های کوهی (heleophryninae) ، غ.-های جنوبیمیریکایی (psqudinae) ، غ.-های آیینه‌دار (rhinophryninae) ، غ.-های سپرنگوشت (elos2nae) ، غ.-های هشتکّش (leptodactylinae) …

غوجمکرم، موغککرم. کرم بروکسلی (brassica gemmifera) ، یک نوع کرم را گویند. پایش راست (درازی‌اش 50-70 سم) ، برگش سبز (درازی‌اش 18-40 سم، برش 18-32 سم). در بیخ پایهش تا 30-40-تا «کلّه‌کرم» (وزن عمومیشان 200-700 گ) می‌بندد. در ا.ج.ش.س. اساساً نوع میانسالی و دیرپزک ر،-«گیرکولیس 1342» را می‌پرورند. دور نشوش …