غورم، غرم، میشن، آه و (ovis orientalis vignei) ، یک نوع هیوان جفتسوم وحشی را گویند. غ. بیشتر به موفلان مانند است. غ. هیوان میانجوسّه میباشد؛ درازی بدن غ.-ا بالغ (نرینهاش) 130 سم (شاخش تا 98 سم) ، وزنش 47-50 کگ. مادینة غ. شاخ نسبتاً کوته دارد. پشمش دارچینی زردتاب. …
مفصلغونچه
غونچ، گلغنچه، غنچة گل، پنبک گل، گل ناشکفته را گویند. در f. همه عضوهای گل (کاسبرگ، گلبرگ، گردبرگ، گرد، گرددان، گردگیرک، گردنیچه، تخمدان، شهدّان و غ .) به خوبی تشکّل یافتهاند. از روی f. بسیار وقت دیگرمّة گل (نیگ. گل) ، جایگیری متناسب عضوها، خصوصیتهای مارفالاگی رستنیها (عایلههای گوناگون نباتات) …
مفصلقبورغة گاوک
قبورغة گاوک (scabiosa) ، جنس گیاههای یک یا بسیارسالهای است از عایلة غوزخارکیها. برگش عادتاً پرمانند، گلش دومچدراز 5-گلبرگه. در ا.ج.ش.س. 28 نمود ق. گ. از جمله 4 نمودش (s. alpostris و s. songorica-گیاه بسیارساله؛ s. micrantha و s. olivieri-گیاه یک-ساله) در نشیبیهای سیرسنگ و شغل، محلهای ریگخاک و گلخاک …
مفصلغوناجین
غوناجین، گوسالة بار نخست باردارشده را گویند. سنّ و سال غ. وابسته به خصوصیتهای ذاتی، انکشاف فردی و مقصدهای در خواجگی استفادبری آنها گوناگون میشود. گوسالههای سالم را از 16-18-ماهگی برای تجدید پاده استفاده میبرند. موافق به حسابگیری استحصالی و زااتیخنیک دورة بارداری غ. 278-285 روز دوام میکند. غ.-را در …
مفصلتارتنک غنده
غوند، (lathrodoctes tredocimgul-tatus) ، یک نوع تارتنک زهرناک را گویند. رنگش سیاه بوده، شکمش خالهای سرخ گردشان سفید دارد. درازیاش تا 2 سم؛ نرینهاش خردتر (4-7 مّ) است. غ. در افریکة شمالی، آسیای غربی، اوراپة جنوبی دیده میشود؛ در ا.ج.ش.س. در بیابان و دامنکوههای ریسپوبلیکههای آسیای میانه (از جمله تاجیکستان) …
مفصلغولامک
غولامک یک نوع انگور محلیست. تاکش خیلی تیزسبز. برگش مدوّر، پرّه-پرّه، خوشهاش هر خیل (اندریک 300 گ) ، دانهاش کلان، لونده یا درازرویه، سرخ، سیرگوشت، سیرشیره (قندش تا 25%)؛ 2-3-دانه تخم دارد. دور نشوش 125-140 روز. از اوگ. سینت. به پرّه پختن cap میکند. از هر گه 60-100 تس حاصل …
مفصلغولموش
غولموش، هایبورغک (ochoto-nه) ، یک جنس هیوان شیرخور زرگوشمانند را گویند. درازیاش تا 2ا سم، گشش کوتاه، دومش کوتاه ظاهراً ناعیان (60-80 مّ). پایهای پیش و قفایش قریب یکخِلهاند. تابستان رنگش از زردچه تا قهوهرنگ سرختاب، زمستان زردچة خاکستریست. در دنیا 12 نمود غ. زندگی میکند. در ا.ج.ش.س. 7 نمود …
مفصلغولبه
غولب، نام دیگر اکّه.
مفصلقبز
قبز، کششخوری موجناک دیوارة عضوهای نیچشکل کاواک (روده، معده، راههای پیشابگذر و غ .) را گویند، که به حرکت مادّههای در داخل آنها بوده مساعدت میکند.
مفصلقبزیت
قبزییت (از ار. -گرفتن، گرفت کردن) ، سخت شدن معده، مدّت دراز (زیاده از 2 شباروز) خارج نشدن نجاست، یا با دشواری قضای حاجت کردن را گویند. ق. اتانیکی (مستخری) و تشنوجی میشود، که به آنها ق.-ا نیوراگین، رفلکسی، گیپاکینیزی (از کمحرکتی) ، الیمینتری (غذایی) و مکانیکی منسوبند، هنگام بیماریهای …
مفصل