سطح (در متیمتیکه) ، یکی از مفهومات اساسی گیامیتریه است، که در فصلهای مختلف آن معناهای گوناگون دارد: 1) مفهومهای همواری، بسییارّویه، اینچنین بعضی سطحهای کج را در گیامیتریة مکتبی میآموزند. هر یک سطح کج با اصول مخصوص، بیشتر چون جای گیامیترن نقطهایی، که یگان شرط را قانع میگردانند، تعریف داده میشود. مثلاً، سطح کوره گفته مجموع نقطهای را مینامند، که از نقطة داده شده در مسافة مویین واقع گردیدهاند. مفهوم «سطح» عموماً تعریف ندارد، آن را میتوان تنها شرح داد. مثلاً، سرحد جسم یا خود از خط متحرّک را سطح مینامند.
2) تعریف عنیق متیمتیکی سطح ضمن مفهومات تاپالوژی داده میشود. در این مورد مفهوم سطح ساده اساسی است، که آن را چون سطح بیفاصله دیفارمتسییشونده (کشش، فیشوریش، قتشوی) میتوان تصوّر کرد. عنیقترش، آبرز انعکاس گامیامارفی (انعکاس بینن یکقیمته و بیفاصله)-ا ساحة داخلی کودرت سطح ساده را تشکیل میدهد. نیمسفیره نیز منسوب سطح ساده است. سفیرة تام باشد، سطح ساده نمیبا-شد. چنین سطحها را سطح منتظم مینامند. سطحی، که اطراف هر یک نقطة آن (به قدر کافی خرد) سطح ساده است، سطح منتظم می-باشد.
گر گیامیتریة-دیفرانسیلی، عادتاً سطحهای منتظم را معاینه قُند، گیامیتریة تحلیلی سطح را چون مجموع نقطهایی مویین میکند، که کااردینتههایشان یگان نوع مویین معادله را قانع میگردانند. مثلاً، اخ+و اگ ی ش 0-معادلة همواری، خ2+ و*+گ2-ن2-معادلة سفیره.
ستهی، که با چنین اصول مویین کرده میشود، تمثال عیانی گیامیتری نداشتنش هم ممکن است. چنانچی، معادلة خ2 ا2+گ2+1==0 سفیرو موهوم را افاده میکند، زیرا در فضای حقیقی نقطهای موجود نیست، که کااردینتههایش معادلة داده شده را قانع گردانده تواند. نگرید، نیز نظریة سطحا.
ن. کادیراف، ت. جورهیف.
Инчунин кобед
سفویه
صفویّه یکی از سلسلههای تصوّف را گویند، که در دورة حرکت پیروان مذهب شیعه (عصر …