نزاریه (از نام نزار ابومنصور) ، شاخة اسماعیلیه یا خود اسماعیلیه شرقی، که آخر عصر 11 از اسماعیلیه فاطمی (مستقل) جدا شده در عراق، مصر، سوریه و ایران پهن گردیده است. سبب پیدایش نزاریه ویران نمودن قاعدة وارثیّت امامت اسماعیلیه از طرف امام مستنسیر (وفاتش 1094) دانسته شده است. مستنسیر وقت در حیات بودنش پسر کلانی خود نزار ابومیسور را ولیعهد امامت اسماعیلیه اعلان کرده بود، ولی دیری نگذشته قرار خود را به فایدة پسر خردی خود مستلی ابوالقاسم یا مستلی بلّایی دیگر نمود.
بعد از وفات مستنسیر اسماعیلیان عراق، سوریه و ایران امامت نزار را قبول نموده، از اسماعیلیان فاطمی، که امام آنها مستلی تعیین گردیده بود، جدا شدهاند. جداشوی اسماعیلیه به نزاریه و مستلیه در اصل ضدیت داخلی امامت اسماعیلیه و پیروان آن، ضدیت بین محنتکشان و فئودالان اسماعیلی را انعکاس مینمود. در ابتدا از مستلیه فرق نداشت، امّا در آخر عصر 11-ابتدای عصر 12 در ایران و سوریه شورش کلان دهقانان و کاسبان cap زد، که آن به نزاریه قوّة نو بخشید. نزاریه با نام «دعوت جدید» (در مقابل دعوت فاطمی) فلسفه و تعلیمات دینی خود را از بعضی جهتها تغییر داد. ولی ادیالوژی نزاریه فقط در نیمة دویوم عصر 12 تشکّل یافت و زود پهن گردید.
ساسگذار و ادیالاگ نزاریه یا «دعوت ندید» کاینب خ، اسن سبباخ (وف. 1124) خیساب مییابد. «دعوت جدید» به مقابل حاکمیت فئودالان و حکومت سلجوقی روانه شده، از غایههای مزدکیه در بارة برابری اجتماعی استفاده میبرد. ادیالوژی نزاریه نسبتاً دموکراتی و به خلق محنتکش فهما بود. بنا بر آن طرفداران زیادی پیدا نشد. پیروان نزاریه به زینههای گوناگون تقسیم میشدند و هر یکی از آنها وظیفة مویینی را اجرا میکرد. در سال 1090 شوریش دهقانان و کاسبان با سرداری حسن سبّاه با ضبط قلعة الموت انجام یافت، که در نتیجه دولت اسماعیلی الموت به وجود آمد. نزاریه ادیالوژی رسمی دولت الموت گردید. در این دولت مناسبتهای فئودالی برهم میخورد و به دهقانان و کاسبانی، که راهبران دولت از بین آنها بودند، سبکیها داده میشدند. خراجهای زیاد فئودالی دورة سلجوقیان نیست کرده شدند، خلق از دولت یاری میگرفت. ولی فئودالان از بین نرفتند. اینچنین تخمین میکنند، که در دولت الموت غلامدارت نیز وجود داشت.
دولت الموت به مقابل دولتداری سلجوکی مبارزه میبرد. برای نیست کردن دشمنان صنفی خود فدائیان را در مرعوب (تیرpop) شخصی استفاده مینمود. از این رو، اهل نزاریه در تاریخ نام «اساسّیه» یا «حشیشیه»، یعنی «قاتلان» را گرفتند. در عمل مرعوب شخصی شکل مبارزة صنفی در بین نزاریه و فئودالان سلجوقی بود.
بعد از وفات حسن سبّاه در داخل نزاریه گروههای فئودالی قوّت گرفتند، ولی در زمان حسن ابل محمّد ابن کیییا بزرگومید (سالهای 60 عصر 12) عامّه از نو غلبه کرد. در این دوره ادیالوژی نزاریه انکشاف یافته، عنصرهای دموکراتی پرقوّت شدند. هسن ابن محمّد شریعت اسلام را برهم داده «روز قیامت» اعلان میکند. ماهیّت این تدبیر حسن ابن محمّد از آن عبارت، بود، که او خلق را از رعایة قانون و قاعدههای شریعت (نماز، روزه، و غیره) آزاد نموده، این روز را عید عمومیخلجی اعلان کرد. امّا در دورة جلالالدّین حسن (1210-1021) رویة سنّی از نو همچون دین رسمی دولت الموت برقرار گردید. سال 1256 دولت الموت از طرف مغولها نیست کرده شد، ولی نزاریه برهم نخورد. نزاریه با اهل تصوّف مخلوط گشته، در عصر 16 از نو زنده گردید. مرکز امامت نزاریه به هییدوستان (شهر پونه) کوچید و در آن جا سلالة آگاخانها تشکّل یافت. امام حاضرة نزاریه، که از سال 1957 سلطان کریمخان آغاخان iv است، یکی از سرمایهداران کلان شرق بوده، پیروان نزارییpo استثمار میکند. پیروان نزاریه قریب در 20 مملکت آسیا و افریکة شمالی زندگی میکنند.
د .: بیلییف ا. ا. ، موسولمنسکایی سیکتنتستوا. م. ، 1957؛ سترایوه ل. و. ، گاسودرستوا اسمیلیتاو و ارنی و xi-13 وّ. ، م. ، 1978؛