نظریة عاملها تعلیماتهای سوسیالاگییست، که تغییر وضعیت جمعیّت را از تأثیر یگان حادثه (عامل یگانة این تغییراتها) میداند.
در تاریخ افکار اجتماع یه چند کوششها چنین طرز تعبیر مکانیزم انکشاف جمعیت معلوم است. شکلهای گیاگرفه، دیماگرفه، پسیخالاگ و دیگر نوعهای دیتیرمینیزم از قبیل آنهاست. ولی این گونه کششها همیشه وضعیتی را به میان میآورد، که حادثة به صفت عامل استفادشونده، پیش از سبب شدن، نتیجه بوده است. در آخر عصر 19-ابتدای عصر 20 یک قطار سوسیالاگهای برجوزی (م. ویبیر، م. م. کاولیوسکیی) مارکسیزم را بیاساس همچون نظریة یکامیله به قلم داده (دیتیرمنیزم اقتیسادی) ، تعلیمات به نام عاملهای بسیار را به آن مقابل میگذارند. موافق عقیدة آنها انکشاف جمعیّت را تأثیر برابر عاملهای اقتصادی، دیماگرفی، دینی، پسیخالاگه و غیره مویین مینماید. در اصل چنین عقیده باعث ایکلیکتیکه، به طور مکانیکی پیوستن عاملهای مختلف میگردد.
ک. مرکس، ف. اینگیلس و و. ا. لینین کشش ولگریزتسیة مرکسیزم، قمچون دیتیرمینیزمه اقتصادی تعبیر نمودن آن را رد کردند. مارکسیزم جمعیّت را چون سیستم ترقّیکننده دانسته، مقام حلکنندة طرز استحصالات را قید میکند. نیگ. نیز فارمتسیة جمعیّتی و اقتصادی.