مینشیویزم،
مینشیویزم از دیگر جریانهای میدبورجوزی اپورتونیستی در روسیه با آن فرق میکرد، که در حرکت کارگری وجود داشته، خود را با مارکسیزم پردپوش مینمود، ماهیّت روالیوتسیانی مارکسیزم را ویران و ریویزیه میکرد. در سعیزد 2-ام رسدرپ اپورتونیزم مینشیویزم در چنین مسئلههای تشکیلی ظهور یافت: رد نمودن ضرورت تشکیل پرتیة مارکسیستی مرکزانیدشده، انتظام قطعی پرتیوی، ترغیب اصول کار پرتیههای سیاسی اوراپة غربی، که سیاست «درهای گشاد» را میگذرانیدند. از این جاست تزیس مینشیویزم در بارة به صف پرتیه قبول کردن همة خواهشمندان بدون عهدهداری کار کردن در یگان تشکیلات و اطاعت نمودن به انتظام پرتیوی. پلتفارمة سیاسی و تاکتیکی م. در کانفیرینتسیة منشویکان در جینیوه (1905) در دورة سرشوی ریف. برجوزی-دموکراتی 1905-07 در روسیه مویین کرده شده بود. منشویکان شرایط نو تاریخی را به حساب نگرفته، اتّفاق صنف کارگر و برجوزیة لیبرالی را ترغیب میکردند. آنها ماهیّت مسئلة اگرری را، که مضمون اساسی ریف. دموکراتی روسیه را تشکیل میکرد، نفهمیده، روالیوتسیانی بودن دهقانان، ضرورت اتّفاق صنف کارگر و دهقان و گیگیمانیّت پرولتاریت را همچون شرط اساسی غلبة روالیوتسیه انکار میکردند. م. به شعار روالیوتسیانی-دموکراتی دیکتتورة پرولتاریت و دهقانان، اشتراک ساتسیل-دموکراتها در کار حکومت موقتی روالیوتسیانی، تییار کردن شورش مسلّح مقابل برآمده، ساویتهای دیپوتتهای کارگران را فقط آرگنهای محلی خودادارهکنی میشمارید، فعالیّت آنها را با شورش مسلّحانه علاقهمند نمیدانست. پس از مغلوبیّت شورش مسلّح دیکری در مسکو (1905) پیشوایان مینشیویزم آن را «خطای تاریخی» نامیده، به خلاصهای آمدید، که «به اسلحه دست بردن لازم نبوده (پلیخناو). در مسئلة اگرری م. به مصادره کردن زمینهای پامیشیکان مقابل برآمد. در سعیزد 4-ام (متّحدکنندة) رسدرپ (1906) فقط متّحدشوی رسمی بلشویکان با منشویکان به عمل آمد. و. ا. لنین قید کرده بود که: «ما در سالهای 1903-12 یکچند سالها با منشویکها رسماً در یک پرتیة یگانة ساتسیل-دموکراتی بودیم، ولی هیچ گاه مبارزة ایدهوی و سیاسی را بر ضد آنها، که اپورتونیست و گذرانندگان تأثیر برجوزی به پرولتاریت بودند، قطع نمیکردیم» (اس. ، ج 31، ص. 60). تاکتیکة اپورتونیستی کم-ا منشویکی، که در سعیزد 4-م انتخاب گردیده بود، از طرف اکثریّت تشکیلاتهای محلی پرتیوی محکوم کرده شد. در سعیزد 5-ام (لاندانی) رسدرپ (1907) بلشویکان غلبة کامل به دست آوردند. در سالهای ریکتسیة 1908-10 منشویکان میکوشیدند، که به برهم دادن پرتیة کارگری مارکسیستی غیریلیگلی، منع کردن فعالیّت غیریلیگلی روالیوتسیانی و تشکیل نمودن پرتیة لیگلی و اصلاحاتچیگی «پرتیة کارگری ستالشینی» نایل گردند. کانفیرینتسیة 6-ام (پرگگی) عمومیراسّییگی رسدرپ (1912) منشویکان و لیکویدتارچیان را از پرتیه خارج کرد. از همین وقت مینشیویزم همچون پرتیة مستقل، که همچنین خود را رسدرپ مینامید، وجود داشت. در عرفة جنگ یکم جهانی (1914-18) عامّة اساسی پرولتاریت باشعور روسیه از پس بلشویکان میرفت. منشویکان در دورة جنگ یکم جهانی در موقع ساتسیلشاوینیزم ایستاده، شعار برجوزی «محافظت وطن» را طرفداری میکردند. در وقت ریف. برجوزی-دموکراتی فوریه 1917 منشویکان همراه ایسیرها راهبری را در ساویتها به دست درآورده، حاکمیت) آ به دست حکومت موقتی برجوزی سپردند و با آنها آشکارا زبان یک کردند. پس از روزهای ژوئیة 1917 منشویکان قطعیاً به لگیر کانترّیوالیوتسیه گذشته، در نزد عامّة محنتکش خود را همچون یاردمچیان برجوزیه فاش نمودند. در ابتدای اکتبر 1917 مینشیویزم همچون جریان سیاسی در حرکت کارگری فعّالیّتش را عملاً قطع کرد، در مبارزة غایوی و سیاسی مینشیویزم از طرف فی بلشویزم تماماً تارمار کرده شد. ، مینشیویزم به روالوتسیة اکتبر 1917 مقابل برآمد، نوامبر. آخرین سعیزد منشویکان در روح ضد بلشویزم و سفربرکنی قوّهها به مبارزة ضدساویتی گذشت. منشویکان طلب میکردند، که حاکمیت به مجلس مؤسسان داده شود، آنها به صلح براست 1918، نظارت کارگری در استحصالات، ملّیکنانی صناعت، تشکیل کردن ارمیة سرخ مقابل برآمده، کارگران را به کارپرتایی دعوت مینمودند، در تشکیلاتهای پنهانکاری کانترّیوالیوتسیانی و غ، اشتراک میکردند. بعد جنگ گرجدنی (1913-20) منشویکان باقیمانده فعالیّت ضدساویتی خود را دوام دادند. س. 1931 گروه کانترّیوالیوتسیانی منشویکان «بیورای اتّفاقی کم رسدرپ»، که در آرگنهای ساویتی و خواجگی کار ضررناک میبرد، فاش کرده شد. شکست پُرّة مینشیویزم عاقبت قانونی خیانت منشویکان به کار دموکراتیه و ساتسیلیزم بود.