سایب میرزا محمّدعلی (1603، اصفهان-1677، همان جا) ، شاعر ایرانی. از عایلة تاجر. گذشتگانش از تبریز بودند، از این رو بعضاً او با نام صائب تبریزی ëد میشود. در عهد عبّاس کبیر عایلة صائب با گروه تاجران به اصفهان کوچانده شد. در اصفهان صائب به تحصیل علمهای زمان شروع نمود. او صنعت خطّاطی را به خوبی از خود کرده، چندین رساله و مجموعههای اشعار، از جمله «خمسه» نظامی گنجوی را کتابت کرده است. پس از ختم تحصیل صائب سفر هندوستان را پیش گرفت. در این مسافرت صائب مدّتی در کابل توقف نموده، به حاکم آن جا-زوفرخان رابطة دوستی پیدا کرد. زوفرخان صائب را به استادی پذیرفته، در سفر و راه ëفتنش به دربار حکمران هند-شاخیجهان ëری کرد. در هندوستان صائب به شعرگویی جدّی مشغول گردیده، پس از مدّتی چون شاعر توانا و شیرینکلام مشهور شد. صائب به قول تذکرهنویس تاجیک ملیحای سمرقندی، به ماوراءالنهر نیز سفر کرده، با نمایندگان علم و ادب این سرزمین واخورده، صحبتها کرده است. پس از سفر صائب به وطن برگشته، چندی در دربار شاه عبّاس 2 (1648-1666) خدمت نمود و «ملکالشّعرا» نام گرفت. ده سال آخر عمرش را بیرون از دربار گذرانیده است.
از صائب میراث بایی باقی مانده است. صائب اینچنین مرتّب بëزیست، که در آن نمونههای اشعار شاعران گذشته و همزمانش را جمع آورده است. در دیوانهای صائب قصاید، گزلیëت، رباعیها فراهم آمدهاند. صائب اینچنین داستان «قندهارنامه» دارد. قسندههای صائب در عنعنة قصیدهسراëن گذشته ایجاد گردیدهاند. صائب در تاریخ ادبیëت همچون شاعر غزلسرا شهرت دارد. از غزلسرایان گذشته صائب به سعدی، جلالالدّین رومی و حافظ شیرازی پیروی کرده است. او اینچنین خود را شاگرد خکیم رکنا، مسیح کاشی و حکیم شفایی میدانست. در ایجادیëت صائب عشق و محبّت، حال و احوال خود، گردیده چرخ کجرفتار، ظلم و بیداد زمان، خرابی اوضاع وطن، ناکامی و نامرادی مردم زحمتکش، غم و اندوه بیپایان، بیقدری سخنور و متاع سخن، خاری و زاری اهل هنر، شکوه و شکایت از ناسازیهای محیط بسëرّ وسیع فرا گرفته شده است. صائب در ضمن هر موضوع بسëر فکرهای اخلاقی، پند و اندرزها به میëن گذاشته است، که در تربیة معنوی انسان نهایت سودمند میباشند. صائب عامّة محنتکش را اساس پایداری دولت میداند، ظالمان را از عاقبت نامطلوب ظلم و قوّة بزرگ اهل محنت آگاه میسازد و به این وسیله آنها را به ترک ظلم و استبداد دعوت میکند. در اشعار صائب مسئلههای اخلاقی راستی، نیکوکار، عدل و انصاف، همت و جوانمرد، دوستی و رفاقت، صدق و وفا، حفظ آبرو، خاکساری، سعی و کوشش، کار و عمل و غیره بسëر دچار میشود. ایجادیëت صائب با هëت و ذوق و اندیشة مردم زحمتکش سخت پیوند است. صائب سعی میکرد به هر وسیله و چارهای به مردم ëری رساند، میکوشید آدمان را به جادة خیر و نکویی رهسپار نماید:
ین که گاهی میزدم بر آب و آتش خویش را،
روشنی در کار مردم بود مقصودم چو شمع.
سایب از ناسازیهای زمانه تنها با شکایت زیëدی قناعت نکرده، به تنقید و نکوهش نقصان و علّتهای محیط زندگی، کار و کردار ضد خلقی طبقة حکمران پرداخته است. او نمایندگان ریویه دین را زیر تازیëنة تنقید و تمسخر کشیده، پردة مکر و فریب این طایفه را از رویشان بیباکانی برداشته است:
شیشه از شبزندهداری خون مردم میخورد،
زینهار از واحد شبزندهدار اندیشه کن.
سایب در ایجادیëت خود بدمستی را سخت مذمّت نموده است:
نمیدانند اهل غفلت انجام شراب آخر،
به آتش میروند که جاهلان از راه آب آخر.
سایب همچنین در باب مهمانداری، نشاط و شادمانی، وطنپرور، هوشëری، شرم و هب، مرگ و زندگانی، عشق پاک و صمیمی انسان یک سلسله اندیشههای حکیمانه دارد، که امروز هم اهمیت خود را گم نکردهاند. سبک ایجادی صائب سبک فندیست. او بسëر مضمونهای بلند اجتماعی را در پردة کلمات و عبارات خاص این سبک به قلم آورددست. صائب برابر استفادة تعداد زیاد واسطههای تصویر بدیعی عنعنو تازخبلیها و نوآوریهای خاصی نیز دارد. نام صائب در ایران، آسیای میëنه، هندوستان، افغانیستاپ و ترکیه در زمان زندگیاش و بعد از سر او معلوم و مشهور گردیده است. شاعر تاجیک سییدای نسفی تقریباً به 40 غزل صائب مخمّس بسته است. تأثیر صائب در ایجادیëت نمایندگان دیگر ادبیات تاجیک نیز به نظر میرسد.
اسارها: اشعار منتخب، دوشنبه، 1980؛
اهرّاری.