شنبلید، گل شنبلید، شملیت، شمبلید، شنبله، خسبیده (trigonella foenum-graecum) ، گیاه یکسالهای است از عایلة لوبیایها. از 10 تا 70 سم قد میکشد. برگش دمچهدار (درازیاش 4، 5-5، 5 سم) ، مرکّب (از برگچهها عبارت است) ، گلش پروانشکل زرد، بوی خاسهای دارد.
فیردوسی گفته است:
ز نزدیک چون ترک رستم بدید،
وه رخسار شد چون گل شنبلید.
غیلافکش 10-20-تخمة گشاددشوندة زوغوتشکل (درازیاش 6-11 سم) ، نوگش درفشمانند کمی کج (چنگکشکل) ، زرد، تخمش گرد (درازیاش 2-5 مّ). اپر.-ژوئن گل میکند، ژوئن-ژوئیه تخم میبندد.
شنبلید را در بسیار مملکتهای شرق، از جمله تاجیکستان میپرورند. شنبلید در بعضی ناحیههای ریسپوبلیکهامان (وادی زرافشان و تاجیکستان شرقی) خودرویی شده است.
شنبلید گیاه داروی قدیمیست. آن را دیسقوریدوس (دیاسکارید؛ ا. 1 م .) و ابوریهان بیرونی چون گیاه دارویی نام بردهاند. در دارونامة 8 مملکت دنیا قید شده است. در فیتاتیرپیه (طبابت نباتی) با شنبلید چلّهاشور (پیلّگره)-را، که aز نارسایی ویتامین رّ رویی میدهد، اینچنین کسلیهای پوست (دنبل، قوباع و غ .) را معالجه میکنند. در طبّ چخها تخم شنبلید (semen boen-graeci) داروی ضد بلغمی و التهابی حساب مسیابد.
شنبلید (پایة نوخیز و برگش) را چون سبزهواتی ستیعمال میکنند. تخمش را همچون خریش به طعام میاندازند. بعضاً به آرد هم همراه کرده نان میپزند.
توخم شنبلید 0، 39% الکلاید تریگانیلّین، 3، 5-18 مگ% ویتامین ر، سپانینها، پیوستهای استرادی، قریب 0، 3% روغن ایفیر، 30-38% لعاب و غ. دارد.
د .: یاردناو د. [و دیگ. ] فیتاتیرپیه، صافیه، 1972؛ فلاره تدجیکسکایی سّر، ت. 5. ل. ، 1978. م. xاجیمتاو.