ریوالیوتسییی کبیری سوسیالیستی اکتبر، در تاریخ بشریت نخستین روالوتسیة مظفّر سوسیالیستیست، که اکتبر 1917 صنف کارگر روسیه با دهقانان کمبغلترین اتّفاق بسته، تحت راهبری پرتیة کمونیستی با سرداری ولاديمير الیچ لنین به عمل برآورد. روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر در مملکت ما حاکمیت برجوزیه و پامیشیکان را سرنگون، دیکتتورة پرولتاریت را برقرار و دولت ساویتی سوسیالیستی را بنیاد کرده، در تاریخ انسانیت دورة نو-دورة از کاپیتالیزم به سوسیالیزم گذشتن را گشاد.
غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر طنطنة تعلیمات مارکسیزم-لنینیزم گردید. قانونهای ابژکتیوی ناگزیری روالوتسیة سوسیالیستی، برقرار گردیدن دیکتتورة پرولتاریت و از کاپیتالیزم به سوسیالیزم گذشتن انسانیّت را اساسگذاران کمونیزم علمی کرل مرکس، فریدریخ اینگیلس کشف و از جهت علمی اساسناک نمودند. ولاديمير الیچ لنین تع-لیمات مارکسیستی را در بارة روالوتسیة سوسیالیستی در دورة امپریالیزم همهطرفه انکشاف داده، در اساس قانون ترقّی نابرابر اقتصادی و سیاسی مملکتهای کاپیتالیستی در دورة امپریالیزم به چنین خلاصه آمد (سال 1915) ، که روالوتسیة پرولتاری ممکن است اوّل در یکچند و یا حتّی در یک مملکت غلبه کند. روسیه قریب در یک وقت با مملکتهای مترقّی (آخر ا. سری19-ابتدای عصر 20) به دورة امپریالیزم داخل شد. در صناعت مملکت اتّحادیههای ماناپالیستی از قبیل «پرادمیت»، «•پرادوگال»، «پرادوگان» و غیره حکمران گردیدند. چنانچه «پرادمیت» 30 کارخانة کلانترین متالورگی و جمعیّتهای عکسیانیری را متّحد مینمود، بیشتر از 70% کاپیتال عکسیانیری را، که به متالورگیة روسیه گذاشته شده بود، اداره میکرد و 80% محصولات متالورگی را استحصال مینمود. سندیکتهای دیگر باشند، از 75-80% تا 90-100% تمام استحصالات و فروش محصولات استحصالکردة آنها را ماناپالیه کرده بودند. در برابر ماناپالیههای صناعتی اتّحادیههای بزرگ بنکی نیز به وجود میآمدند. در عرفة جنگ یکم جهانی 13 بنک پتربورگ 65% تمام کاپیتال خصوصی و بیشتر از 72% مبلغگذاریها را در دست خود نگاه میداشت. مرکزیت یاف-تن کاپیتال بنکی در روسیه نظر به دیگر مملکتها به درجة بلند رسیده بود. کاپیتال بنکی با کاپیتال صناعتی یک شده کاپیتال مالیوی را به وجود آورد، که آن در اقتصادیات مملکت تارفت بیشتر اهمیت کلان پیدا میکرد. کاپیتال ماناپالیستی در ساحههای مهم صناعت وزنین حکمران بود. در برابر این کاپیتالیزم ماناپالیستی به کاپیتالیزم دولتی-ماناپالیستی سبزیده میرسید.
خولّس، به درجة ماناپالی رسیدن صناعت، کانسینترسیة کاپیتال بنکی، درجة ترقّی کاپیتالیزم دولتی-ماناپالیستی دلیل آنند، که زمینهان مادّی روالوتسیة سوسیالیستی در روسیه پوهته رسیدهاند.
در برابر افزایش زمینههای اقتصادی روالوتسیه در روسیه قوّههای سوسیالی، قوّة حرکتدهنده و راهبریکنندة آن-صنف کارگر افزوده مستحکم میشد. سال 1917 شمارة عمومی پرولتارهای شهر و قشلاق قریب از 15 میلیون نفر عبارت بود، که تقریباً 3، 5 میلیون آنها در زواد و فابریکهها کار میکردند. در روسیه درجة بلند متمرکزیابی صنف کار-گر خاص است. سال 1915 در کارخانههای کلانی، که مقدار کارگرانشان از 500 نفر زیاد بود، قریب 60% مقدار عمومی کارگران محنت میکردند. در شتتهای متّحدة امریکا باشد، تنها 33% کارگران در چنین کارخانهها بند بودند. در کارخانههای کلان و مرکزهای مهمترین مملکت جمع آمدن مقدار زیاد کارگران، موجودیّت شکلهای استثماری از حد زیاد کارگران از طرف کاپیتالستان، ذخیرة بزرگ ارمیة بیکاران، کمشماری اریستاکرتیة کارگری، بیحقوقی کامل سیاسی و خودسری صنفهای حکمران باعث درجة بلند پختگی سیاسی و روالوتسیانیّت پرولتاریت روسیه گردید. مخصوصیّت احوال پرولتاریت روسیه به پهن گردیدن ایدههای سوسیالیستی، بلندشوی شعورناک و متشکّلی آن، تشکّلیابی اونگرد روالوتسیانی پرولتاریت-پرتیة صنف کارگر مدد رساند. این گونه پرتیه، پرتیة مارکسیستی تیپ نو در ابتدای عصر 20 با راهبری ولاديمير الیچ لنین برپا کرده شد (نگرید، پرتیة کمونیستی اتّفاق ساویتی). صنف کارگر در شخص عامّههای نیمپرالیتری شهر و دهات تکیهگاه بااعتماد داشت. «قفاماندگی روسیه،-نوشته بود لنین،-روالوتسیة پرولتاری ضد برجوزیّه را به یک طرز مخصوصی با روالوتسیة دهقانان بر ضد پامیشیکان به هم پیوسته بود» (اثرها، جلد 29، صحیفة 328).
منفیتهای کلّی عامّة بسیارمیلّیانة دهقانان محنتکش، که قسم اساسی اهالی روسیه را تشکیل میداد، او را اتّفاقچی پرولتاریت در روالوتسیه گرداند. در ابتدای عصر 20 در روسیه 30 هزار نفر پامیشیکان 70 میلیون دیسیتینه، 10، 5 میلیون عایلة دهقانان تنها 75 میلیون دیسیتینه زمین را مالک بودند. اگر به هر یک نفر پامیشیک به حساب میانه بیشتر از 2 هزار دیسیتینه زمین راست آید، به هر یک عایلة دهقان از 7 تا 15 دیسیتینه راست میآمد. سال 1917 30% دهقانان اسپ، 34% دهقانان آلات خواجگی قشلاق و 15% دهقانان کشتزار نداشتند. مخ-سوسن کمبغلان قشلاق (65% تمام اهالی دهات را تشکیل می-دادند) از ظلم پامیشیقان، بایها و پادشاه اذیت میکشیدند.
هوکومت پادشاهی نسبت به خلقهای غیریروس سیاست استثمار دغلنه، زوری به زوری روسگردانی، نسبت به مدنیّت ملّی فشارآوری را پیش گرفته، در بین خلقها تخم کینه و عداوت، دشمنی و ناباوری میکاشت. به دوش ملّت و خلقیتهای (بیشتر از 100 ملّت و خلقیت) مظلوم غیریروس در برابر استثمار بیاندازة حکومت پادشاهی ظلم و استثمار برجوزیه و پامیشیکان محلی نیز بار شده بود. جریان انکشاف ابژکتیوی جمعیّتی تقاضا میکرد، که خلقهای مظلوم روسیه، که اکثریّت مطلقشان دهقانان کمبغل بودند، با صنف کارگر روس اتّفاق مستحکم بسته، در تحت راهبری او به مقابل دشمن عمومی-مطلقیّت پادشاهی و امپریالیزم مبارزة بیامان برند.
به هم پیوستن تمام شکلهای ظلم-پامیشیکی، کاپیتالیستی، ملّی و استبداد پادشاهی احوال عامّة خلق را طاقتفرسا و ضدیتهای صنفی را بینهایت تیز و تند گرداند.
در ابتدای عصر 20 روسیه مرکز ضدیتهای امپریالیزم جهانی، جای سستترین آن گردید، در این جا زمینههای اقتصادی و سوسیالی روالوتسیه پخته رسیدند. مرکز حرکت روالوتسیانی بینلخلقی به روسیه کوچید. در مملکت وضعیت روالوتسیانی فراهم آمد، که آن به روالوتسیة یکم برجوزی-دموکراتی سالهای 1905-07 روس آورده رساند. این روالوتسیه برای غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر مشق ژنرالی گردید.
جنگ یکم جهانی ابتدای بحران عمومی کاپیتالیزم را گذاشت، که آن تمام سیستم کاپیتالیستی: اقتصادیات، سیاست و ادیالوژی را در بر گرفت. در نتیجه ضدیتهای اساسی امپریالیزم تا حدّ آخرین تیز و تند شده، در روسیه برای روالوتسیة غلبهآور شرایط مساعد فراهم رسید.
«جنگ-نوشته بود ولاديمير الیچ لنین،-چنین کریزیس بیپایانی را به وجود آورده است، قوّههای مادّی و معنوی خلق را چنان باشدّت به کار انداخته است، به تمام تشکیلات حاضرة جمعیّتی چنان ضربهها زده است، که انسانیت به احوالی دچار شده است، که باید از دو راه یکیش را خواسته گیرد: یا نابود شده رود یا اختیار تقدیر خود را برای هر چه زودتر و هر چه پرّهتر به اصول عالیتر استحصالات گذشتن به دست صنف از همه روالوتسیانیتر سپارد» (اثرها، جلد 25، صحیفة-402). روالوتسیة برجوزی-دموکراتی فوریه 1917، که مطلقیّت پادشاهی را سرنگون نمود، در راه به عمل برآوردن روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر مرحلة مهم گردید. امّا روالوتسیة فوریه مسئلههای مهمترین حیات مملکت: قطع کردن جنگ و بستن صلح، نیست کردن زمینداری پامیشیکی، برقرار نمودن روز کاری 8-ساعته، برطرف نمودن ظلم ملّی را حل کرده نتوانست. پس از سرنگون شدن مطلقیّت پادشاهی دوهاکیمییتی به وجود آمد: حکومت موقتی آرگن دیکتتورة برجوزیه و ساویتهای دیپوتتهای کارگران و سولداتها-دیکتتورة روالوتسیانی-دموکراتی کار-گران و دهقانان. دوهاکیمییتی را شرایط بغایت مرکّب و پیچ در پیچ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، که در آن روالوتسیه به عمل آمد، به وجود آورد. حکومت موقتی برجوزی، که آن را پرتیههای مراساچی منشویکان و ایسیرها دستگیری میکردند، سیاست امپریالیستی، ضد خلقی را پیش گرفته بود. مسئلههای کلّی حیات جمعیّتی حل نگردیده ماندند. پرولتاریت روالوتسیانی روسیه با دورة برجوزی-دموکراتی روالوتسیه قناعت کرده نمیتوانست و چنان که ولاديمير الیچ لنین پیشبینی میکرد، به روالوتسیة سوسیالیستی سبزیده رسیدن روالوتسیة برجوزی-دموکراتی حتمی و ناگزیر بود. تنها روالوتسیة سوسیالیستی میتوانست مسئلههای پخترسیدة پراگریسّ سوسیالی را حل کرده، ساخت برجوزی-پامیشیکی را در روسیه سرنگون، تمام شکلهای ظلم اجتماعی و ملّی را نیست کند و با مقصد بنیاد کردن جمعیّت سوسیالیستی دیک-تتورة پرولتاریت را برپا نماید.
ولدیمیر الیچ لنین نقشة کانکریتی و از جهت نظریهوی اساسناک کرده شدة مبارزه برای از روالوتسیة برجوزی-دموکراتی به روالوتسیة سوسیالیستی گذشتن را کار کرده برآمد. این نقشه را او در «مکتوبها از دور»، «تزیسهای آوریلی» واضح و روشن بیان کرده، موقع پرتیة کمونیستی را در سروری نمودن روالوتسیة سوسیالیستی، استراتژیه و تاکتیکة پرتیه، قوّههای حرکتدهندة روالوتسیّه را مویین نمود. اتّفاق روالوتسیانی کارگران و دهقانان قوّة اساسی بود، که باید حاکمیت برجوزیه و پامیشیکان را سرنگون نموده، در شکل ریسپوبلیکة ساویتها دیکتتورة پرولتاریت را برپا میکرد. پرتیة بلشویکی تحت شعار «تمام حاکمیت به ساویتها!» فعالیّت خود را برای به روالوتسیة سوسیالیستی سفربر کردن عامّه وسعت داد.
در تزیسهای آوریلی لنین طلب کرد، که «حکومت موقتی هیچ دستگیری کرده نشود». در آن وقت برجوزیه در دست خود یگان حاکمیت ریلی نداشت. حکومت موقتی مجبور بود با ساویتها حاکمیت را تقسیم کند و نمیتوانست، که به مقابل پرولتاریت و پرتیة آن، اینچنین عامّههای روالوتسیانی زوری را استفاده برد. امّا برجوزیه پرتیة خود را فعال و مستحکم کردنی میشد. پرتیة اساسی برجوزیة امپریالیستی روس پرتیة کدیتها بود. با پرتیة کدیتها پرتیههای دیگر برجوزی-پامیشیکی (اکتبریستها و «پراگریسّیستها») یکجایه شدند. این پرتیهها با تمام راه و واسطه بر ضد انکشاف روالوتسیه مبارزه میبردند. ولاديمير الیچ لنین به فورة سرنگون کردن حکومت موقتی دعوت نمیکرد، چون که در آن دوره وی را ساویتهای دیپوتتهای کارگران و سولداتها و ساویت دیپ و-تتهای دهقانان، که در راهبریّت آنها نمایندگان پرتیههای مراساکار میدبورجوزی منشویکان و ایسیرها بودند، طرفداری میکردند. این پرتیهها دعوای نمایندگی کارگران و دهقانان کرده ،. خود را پرتیههای سوسیالیستی میشماریدند. در اصل آنها قنات چپ دموکراتیة برجوزی بوده، تکیهگاه اساسی حکومت برجوزی در روسیه به حساب میرفتند.
ولدیمیر الیچ لنین تناسب قوّهها را در مملکت به حساب گرفته، دقّت بلشویکان را به آن روانه کرد، که با راه تشویقات و ترغیبات پرصبرانه ماهیّت ضد-انقلابی حکومت موقتی و بردروغی نمایندن محنتکشان بودن منشویکان و ایسیرها را فاش سازند. امّا منشویکان و ایسیرها کوشیدند، که به این راه ندهند. بلشویکان میکوشیدند، که در ساویتها اکثریّت را اشغال کرده، سیاست آنها را تغییر دهند، ه و-کمت در نزد ساویتها مسئول را برپا نمایند. این دستور روالوتسیّه را با راه انکشاف آسایشته هدایت میکرد.
بعد از روالوتسیة فوریه بلشویکان از پنهانکاری برآمده، بین عامّه کار آشکارای سیاسی و تشکیلاتچیگی را وسعت دادند. در تییار کردن روالوتسیة سوسیالیستی کنفرانس 7-ام (آوریلی) عمومیراسّییگی راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه رسدرپ (بلشویکاو) موقع کلان داشت. این کنفرانس، که به سعیزد برابر بود، راه لنینی به روالوتسیة سوسیالیستی گذشتن را کاملاً قبول کرد و سیاست پرتیّه را عاید به همة مسئلههای اساسی روالیوسیه (مناسبت به جنگ، به ه و-کمت موقتی، به ساویتها، موناسنبت به مسئلههای اگرری و ملّی) مویین نمود. چنین کریزیسهای سیاسی، مانند کریزیس اپ-ریلی سال 1917، کریزیس ژوئنی سال 1917 و روزهای ژوئیة سال 1917 افادة ضدیتهای عمیق داخلی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و با سرعت پخته رسیدن کریزیس عمومیمیلّی بودند.
جنگ امپریالیستی را دوام دادن حکومت موقتی، سیاست ضد خلقی وهای قهر و غضب عامّة محنتکشان را به وجود آورد، باوری آنها را به درستی ایده و شعارهای بلشویکان افزود. پرتیة کمونیستی در بین عامّه کار بزرگ تشویقاتی-ترغیباتی برده، برای بلشویکان ساویتهای شهر و قشلاق، کامیتیتهای سولداتها و اتّفاقهای کسبه مبارزه سر کرد، گوردیة سرخ را برپا نمود. پرتیههای برجوزی (که-دیتها. ، ایسیرها، منشویکان) گرفتار کریزیس دوامناک شدند. حکومت موقتی با مقصد نیست کردن ساویتها و برقرار نمودن حاکمیت یگانة برجوزیة امپریالیستی راه جنگ گرجدنی را پیش گرفت. تیرباران کرده شدن نمایش آسایشتة 4 (17) ژوئیة کارگران پیتراگرد، به طرف برجوزیه غیلیدن منشویکان و ایسیرها، به دست حکومت موقتی گذشتن تمام حاکمیت را تأمین نمود. این معنان به پایان رسیدن دوهاکیمییتی را داشت. ساویتها در نتیجة خیانت ایسیر و منشویکان در این دوره همچون حاکمیت خلق ماهیّت خود را گم کردند، آنها به عضو زیادتی و نادرکار حکومت موقتی تب-دل یافتند. در برابر برهم خوردن دوهاکیمییتی امکانیّت با راه آسایشته غلبه کردن ریوایوتسیه از بین رفت. حکومت موقتی بر ضد بلشویکان هجوم سر کرد. لنین مجبور شد به پنهانکاری گذرد. بعد از روزهای ژوئیهی انکشاف روالوتسیه به دورة نو داخل شد. تحلیل همهطرفة وضعیت مملکت لنین را به چنین خلاصه آورد، که پرتیة کمونیستی باید تاکتیکة مبارزة روالوتسیانی خود را تغییر داده، شعار «تمام حاکمیت به ساویتها!» را موقتاً از بین بردارد. تاکتیکة نو پرتیّه را ولاديمير الیچ لنین در تزیسهای «وضعیت سیاسی»، در مقالههای «سه کریزیس»، «عاید به شعارها»، «در بارة خامهیالیهای کانستیتوتسیانی» و غیره، کار کرده برآمده، در وضعیت رویداده استفاده کردن شورشهای یراقناک را چون یگانه واسطة به دست آوردن غلبة روالوتسیه اساسناک نمود. خلاصههای لنین اساس قرارهای سعیزد 6-ام راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه رسدرپ (بلشویکاو) گردیدند.
موباریزه برای حاکمیت در بین صنفهای و پرتیهها تارفت وسعت یافته، برجوزیه و پرتیههای میدبورجوزی یکّه و تنها میماندند. برجوزیه با راهبری کدیتها راه در مملقت افروختن جنگ گرجدنی و با سرداری ژنرال ل. گ. کارنیلاو برپا نمودن دیکتتورة حربی را پیش گرفت. 7 سپتامبر 1917 کارنیلاو عصیان حربی برداشت. ولی عصیان را عامّة روالوتسیانی با راهبری بلشویکان تارمار کرد. تارمار کارنیلاوچیگی لگیر کانترّیوالیوتسیانیری را باطل و سست نمود، قوّههای انقلابی را آشکار ساخت، آبروی و اعتبار بلشویکان را بلند برداشت و در مبارزه برای غلبة روالوتسیة سوسیالیستی یکی از مرحلههای حلکننده گردید.
در مملکت کریزیس عمومیمیلّی پخته رسید، که آن تمام ساحههای حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را فرا گرفت. سیاست ضد خلقی حکومت موقتی مملکت را به دم فلاکت ملّی آورده رساند. خرابی صناعت و نقلیات، نارسایی آذوقهواری، اشیای خام و سوزشواری، گرسنگی، مفلسی مالیوی، تارفت بیشتر پابند کاپیتال خارجی گردیدن روسیه شهادت روشن آن بودند.
ینکیشاف فعالیّت کامیتیتهای فابریک و زوادی، زیاد شدن شمارة اتّفاقهای کسبه و در آنها افزودن نفوذ بلشویکان نشانههای بلند گردیدن درجة خودشناسی پرولتاریت بود.
هرکت کارپرتایی این دوره با قطعیت، متشکّلی و مقصدناکی سیاسی خود از دیگر دورههای کارپرتایی فرق میکرد. این، علیالخصوص، در کارپرتایی پرولتاریت مسکو و پیتراگرد، کوهکنان دانبسّ، متالورگهای اورال، نیفتچیان باکو، بافندگان ایوانفا-وازنیسینسک ظاهر گردید. در بسیار فابریک و زوادها از بالای استحصالات و تقسیمات نظارت کارگری مقرّر کرده شد. ای چنین معنی داشت، که حرکت کارگری به درجة عالی انکشاف خود رسیده است.
نیهایت، ضرورتی پیش آمد، که صنف کارگر در نتیجة مبارزة سیاسی و اقتصادی حاکمیت را به دست خود بگیرد.
هرکت ساتسلیستی صنف کارگر حرکت دموکراتی دهقانان را سروری میکرد. تا ماه اکتبر 1917 4250 برآمدهای دهقانی ضد پامیشیکان به عمل آمدند. میلیونها عسکران، مخصوصاً عسکران گرنیزانهای پیتراگرد و مسکو، اینچنین عسکران فرانتهای شمالی و غربی، متراسهای فلات بلتیکه به طرف روالوتسیه گذشته، توسط آرگن انتخابی خود-سینترابلت ماه سپتامبر رویراست اظهار کردند، که آنها حکومت موقتی را نمیشناسند و یگان فرمان وی را اجرا نمیک و-نند. در گوشه و کنارههای ملّ حرکت ملّی و آزادیخواهانة خلقهای مظلوم قوّت گرفت، که این نتیجة سیاست بزرگدولتی حکومت موقتی بود. کار پُرفعالیّت تشکیلاتهای بالشیف-کی محلهای ملّی یگانگی مبارزة صنف کارگر روسیه و عامّة پرولتاری و نیمپرالیتری خلقهای مظلوم را برای حاکمیت ساویتها مویین نمود.
با تارمار کارنیلاوچیگی دورة نو بلشویکانی ساویتها آغاز یافت. در یک روز 14 سپتامبر کامیتیت اجرائیة مرکزی ساویتها از 126 ساویتهای محلی طلبنامه گرفت، که حاکمیت را به دست گیرد. پرتیه شعار «تمام حاکمیت به ساویتها!» را از نو به میان گذاشت. امّا مضمون این شعار کاملاً تغییر یافته بود. در شرایط نو این شعار دعوت میکرد، که ساویتهای روالوتسیانی بلشویکی به آرگنهای شورش به مقابل حکومت موقتی، به آرگنهای مبارزه برای برقرار کردن دیکتتورة پرولتاریت تبدل داده شوند. زیاده از 250 ساویتهای مملکت به طرفداری شعار بلشویکی «تمام حاکمیت به ساویتها!» فکر بیان کردند. حکومت موقتی با هر واسطه میکوشید، که حاکمیت را در دستش نگاه دارد. با این مقصد وهای 14 سپتامبر روسیه را ریسپوبلیکه اعلان کرده، برای اداره کردن آن دیرکتوریه («ساویت پنجنفره» با سرداری کیرینسکیی) برپا نمود. حکومت موقتی دیرکتوریّه را به خلق چنین قلمداد میکرد، که گویا آن با کدیتها-تشکیلاتچیان کارنیلاوچیگی علاقهای ندارد. ایسیرها و منشویکان با برجوزیه زبان یک کرده، با مق-سد نگاه داشتن حکومت موقتی به جای سعیاد ساویتها مج-لیس مشورتی دموکراتی (27 سپتامبر) دعوت نمودند، که آن سا-ویت موقتی ریسپوبلیکه (پیشپرلمینت) جدا کرد. بلشویکان پیشپرلمینت را بایکات و ماهیّت ضد خلقی آن را فاش کرده، دعوت نمودن سعیزد 2-یوم عمومیراسّییگی ساویتها را طلب میکردند و عامّهها را به شتورم کاپیتالیزم آماده میساختند. کوشش پرتیههای مراساکار، که با یاری پیشپرلمینت بالاروی باسرعت حرکت روالوتسیانی را سست کردنی بودند، برباد رفت. در هیت پرتیة ایسیرها قنات چپ به وجود آمد، که آن آخر ماه نوامبر به پرتیة مستقل ایسیرهای چپ تبدل یافت. 8 اکتبر حکومت نو کالیتسیانی (عبارت از 6 وزیر کاپیتالیست و 10 وزیر «سوسیالیست») ، برپا کرده شد، که به آن ساویتهای بلشویکی روالوتسیانی قطعیاً اعتراض کردند.
مسعلههای کریزیس عمومیمیلّی و تییار کردن شورش مسلّح در اثرهای ولاديمير الیچ لنین «دولت و روالوتسیه»، «خطر تهلکه و چارههای پیشگیری کردن آن»، «آیا بلشویکان حاکمیت دولتی را نگاه داشته میتوانند؟»، «کر-زیس پخته رسید»، مکتوبها به کامیتیت مرکزی و غیره همهطرفه بیان کرده شدند. وضعیت فرارسیده را عمیق تحلیل کرده، لی-نین به چنین خلاصه آمد، که «کریزیس پخته رسیده است»: «پایانیها» د-گر به طرز کهنه زندگانی کردن نمیخواهند، «بالایها» باشند، دیگر به طرز کهنه راهبری کرده نمیتوانند.
در ابتدای تیرهماه 1917 برای غلبة روالوتسیة سوسیالیستی شرایط پخته رسید. موفقیّت آن به فعالیّت سیاسی و تشکیلاتچیگی پرتیة بلشویکان، به سیاست درست وهای وابسته بود. سپتامبر 1917 ولاديمير الیچ لنین تحت عنوان: «بلشویکان باید حاکمیت را به دست گیرند»، «مارکسیزم و شورش» به کامیتیت مرکزی، کامیتیتهای پیتراگرد و مسکوگی راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه رسدرپ (بلشویکاو) مکتوب نوشت. در این مکتوبها وهای نقشة تییار کردن و به عمل به را-وردن شورش مسلّح را که-شتسد. 23 آکت. تحت راهبری لنین در مجلس کامیتیت مرکزی راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه رسدرپ (بلشویکاو) مسئلة شورش یراقناک محاکمه شد. مجلس در بارة پخته رسیدن و ناگزیری شورش ریزالیوتسیة لنین قبول کرد (کمینیف و زیناویف به آن مقابل برآمدند). 25 اکتبر در نزد ساویت پیتراگرد کامیتیت حربی-روالوتسیانی (کهر) برپا کرده شد، که آن شتب اساسی تییار کردن شورش مسلّح گردید. 29 اکتبر مجلس وسیع کامیتیت مرکزی راسّییسکیه ساتسیل-دموکراتیچکسکیه پرتیه رسدرپ (بلشویکاو) برپا گردید، که آن با یکجایگی کارکنان راهبریکنندة پرتیوی پیتراگرد، اینچنین نمایندگان اتّفاقهای کسبه و تشکیلاتهای حربی مسئلة تییار کردن شورش مسلّح را محاکمه نمود. مجلس قرار کامیتیت مرکزی را از 23 اکتبر در بارة شورش مسلّحانه تصدیق کرد. در مجلس کامیتیت مرکزی مرکز حربی-روالوتسیانی پرتیوی انتخاب کرده شد، که آن باید به شورش راهبری مینمود. به هیت آن ا. س. بوبناو، ف. ه. دزیرجینسکیی، یه. م. سویردلاو، ا. و. استالین، م. س. عوریتسکیی داخل میشدند. مرکز پرتیوی به هیت کامیتیت حربی-روالوتسیانی کهر همچون یدرای راهبریکننده داخل میشد. تمام کار تییار کردن شورش زیر راهبری بیواسطة ولاديمير الیچ لنین میگذشت. در تشکیل کار کامیتیت حربی-روالوتسیانی کهر عاید به تییار و گذرانیدن شورش مسلّح و. ا. انتاناو-آوسیینکا، س. ا. گوسیف، پ. ب. دыبینکا، ک. س. اریمییف، ا. و. کرыلینکا، پ. ب. لزیمیر، م. یه. لتسنس، ک. ا. میخواناشین، و. ا. نیوسکیی، ن. ا. پادوایسکیی، ا. د. سداوسکنی، گ. ا. چودناوسکیی و دیگر خذمت کلان کردند.
پرتیة بلشویکی در شورش مسلّح اکتبر به قوّههای بزرگ مسلّح تکیه میکرد. پیشصف آنها گوردیة سرخ پیتراگرد بود، که صفهای آن در جریان مبارزه تا 40 هار نفر افزود. 200 هزار نفر گوردییچیان سرخ دیگر شهرهای روسیه تییار بودند، که این قوّة پیشصف مسلّح روالوتسیّه را دستگیری کنند. در آغاز شورش شمارة عسکران روالوتسیانی گرنیزان پیتراگرد موافق معلوماتهان کامیتیت حربی-روالوتسیانی کهر به 160 هزار نفر رسید. فلات بلتیکه، که به طرف بلشویکان گذشته بود، بیشتر از 80 هزار نفر متراسها و قریب 700 کشتی جنگی و یاریرسان داشت. از پس آنها میلیونها نفر عسکران روالوتسیانی فرانت (مخصوصاً فرانتهای شمالی و غربی) و گرنیزانهای عقبگاه میرفتند. این قوّهها به کارگران انقلابی و دهقانان کمبغل مملکت، که به دگرگونسازیهای روالوتسیان بسیار منفعتدار بودند، تکیه مینمودند.
هوکومت موقتی به منشویکان و ایسیرها تکیه نموده، قوو-وهان ضدانقلابی را جمع میکرد، امّا قوّههای روالوتسیانی برتری بزرگ داشتند. احوال حکومت موقتی تنگ بود.
در روزهای حلکنلدة مبارزه برای حاکمیت ساویتی بعضی اعضایان کامیتیت مرکزی پرتیه و کامیتیت حربی-روالوتسیانی کهر در مسئلة زودتر تشکیل کردن شورش مسلّح کلوش و دودلگی ظاهر نمودند. کمینیف در گزیتة «ناویه جیزن» از نام خودش و زیناویف اظهارات درج کرد، که از قرار کامیتیت مرکزی در خصوص شوریش مسلّح ناراضیند. لنین به این اظهارات همچون رفتار شترییک-بریخیری بها داده، زودتر از پرتیه راندن کمینیف و زیناویف را طلب کرد. تراسکیی باشد، به راه لنینی ضد برآمد، عرض کرد، که تا گشاده شدن سعیاد 2-یوم ساویتها شورش موقوف گذاشته شود. ولاديمير الیچ لنین بیگاهی 6 نوامبر به اعضایان کامیتیت مرکزی چنین مکتوب نوشت: «رفیقان را با تمام قوّه باور میکنانم، که حاضر همه چیز در بالای قیل ایستاده است و در نوبت مسئلههایی ایستادهاند، که نه با مجلسهای مشورتی، نه با سعیزدها (حتّی نه با سعیزدهای ساویتها) ، بلکه تنها از طرف خلقها، از طرف عامّه، با مبارزة عامّة مسلّح حل کرده میشوند» (اثرها، جلد 26، صحیفة 234).
6 نوامبر شورش مسلّح سر شد. لنین به سمالنیی-شتب روالوتسیه آمد و به شورش بیواسطه سرداری کرد. گوردییچیان سرخ، عسکران انقلابی دستاوّل کوپروکهای دریای نیوه و نقطههای مهمترین داخل شهر را زیر نظارت گرفته، راههای پیتراگرد را به دست درآوردند و پیش راه قوّههای کانترّیوالیوتسیانیی را، که از فرانتها دعوت شده بودند، گرفتند. تا پگاهی 25 اکتبر (7 نوامبر) واکزلها، ستنسیههای الکتری، بنکهای دولتی، پاچته و تلفن و دیگر مؤسسههای اساسی حکومتی اشغال کرده شدند.
سات 10 پگاهی 7 نوامبر کامیتیت حربی-روالوتسیانی کهر در بارة غلبة روالوتسیه با خطابنامة «به گرجدنینهای روسیه!» مراجعت کرد. خطابنامه را ولاديمير الیچ لنین نوشته بود. در آن گفته میشد، که حکومت موقتی سرنگون کرده شد و حاکمیت به دست آرگن ساویت دیپوتتهای کارگران و سولداتهای پیتراگرد-کامیتیت حربی-روالوتسیانی کهر گذشت. خود همان روز ساعت 10 و 40 دقیقة بیگاهی در سمالنیی سعیزد 2-یوم عمومیراسّییگی ساویتهای دیپوتتهای کارگران و سولداتها گشاده شد، که آن از نام خلق محنتکش به دست سا-ویتها گذشتن تمام حاکمیت را اعلان کرد. ساعت 2 و 10 دقیقة شب 26 اکتبر (8 نوامبر) قصر زمستانی اشغال کرده شد؛ وزیران حکومت موقتی به حبس گرفته شدند. شورش مسلّح اکتبر غلبه کرد. 26 اکتبر (8 نوامبر) موافق معروضة لنین سعیزد ساویتها دیکریت صلح و دیکریت زمین را قبول کرد. سعیزد کامیتیت اجرائیة مرکزی عمومیراسّییگی کیم و (وسیراسییسکیی تسینترلنыی اسپالنیتیلنыی کامیتیت وتسیک) انتخاب کرد و اوّلین دولت ساویتی-ساویت کمیسران خلق را با سرداری ولاديمير الیچ لنین برپا نمود.
قووههای عکسالانقلابی با سرداری کیرینسکیی، کرسناو و سردار شتب فرماندهی عالی دخانین با نیت سرنگون کردن حاکمیت ساویتی عصیان برداشتند، که آن را قوّههای روالوتسیانی 31 اکتبر (13 نوامبر) پخش کردند.
پس از غلبة شورش در پیتراگرد در مسکو نیز مبارزة مسلّح آغاز یافت. قوّههای روالوتسیانی به مقابلت سخت کانترّیوالیوتسیه دچار شدند. یکچند روز زد و خوردهای شدید دوام کرد. 2 (15 نوامبر) در مسکو حاکمیت ساویتی برپا کرده شد.
25-27 اکتبر (7-9 نوامبر) حاکمیت ساویتی در مینسک، کرانشتدت، ایوانفا-وازنیسینسک، لوگنسک، قزان، راستاو دان، اکتیرینبورگ، ریویل، ثمره، سرتاو؛ 31 اکتبر (13 نوامبر) در باکو، 1 (14) نوامبر در تاشکینت، 18 نوامبر (1 دسامبر) در ولدیواستاک غلبه کرد. از 25 تا 31 اکتبر (7-13 نوامبر) در 17 شهر گوبیرنییگی و تا آخر ماه نوامبر در 28 شهر گوبیرنییگی و مهمترین مر-کزهای صناعتی حاکمیت به دست ساویتها گذشت. روالوتسیه، که در مرکز آغاز یافته بود، برقوار به تمام مملکت پهن شد.
در بسیار شهر و ریانها حاکمیت ساویتی با راه آسایشته، بی خونریزی برقرار کرده شد. در آن جایهایی، که صنفهای استثمارگر جنگ گرجدنی سر کردند، حکومت ساویتی مجبور بود قوّههای مسلّح را به کار برد. در راه برقرار نمودن حاکمیت ساویتی در زکوکزیه، آسیای میانه، قزاقستان و دیگر ریانهای ملّی دشواریهای کلان موجود بودند. عقبمانی اجتماعی-اقتصادی این جاها، کمشماری، سستی پرولتاریت محلی و تشکیلاتهای بلشویکی، فشار زور امپریالیزم بینلخلقی مبارزة خلقهای غیریروسی را برای حاکمیت سا-ویتها دشوار میگردانید. پرتیة بلشویکی به مقابل کانترّی-والیوتسیة برجوزی-پامیشیکی فرانت یگانة همة خلقهای روسیه را برپا نمود. 2 (16) نوامبر 1917 حکومت ساویتی «دیکلرسیة حقوقهای خلقهای روسیه» را قبول کرد. در این حجّت مهم اساس سیاست ملّی لنینی دولت ساویتی افاده یافت. دیکلرسیه به ظلم و خرابات خاتمه داده، برابری و صاحباختیاری ملّی تمام خلقهای مملکتمان را اعلان کرد، به آنها تا حدّ جدا شده تشکیل نمودن دولت مستقل حقوق خودمویینکنی داد، همه گونه امتیاز و محدودیّت ملّی، دینی را بیکار کرد، انکشاف آزادانة همة خلقهای و ملّتها و گروههای ایتنیکی ساکن روسیه را تأمین نمود. 20 نوامبر (3 دسامبر) ساویت کمیسران خلق با خطابنامة «به همة مسلمانان روسیه و شرق» همه گونه شرطنامهان نابرابری، سیاست ظلم و. ستم را بیکار کرد. دولت ساویتی خلقها را به طرفداری کردن روالوتسیة سوسیالیستی و برپا نمودن حاکمیت ساویتی دعوت نمود. حکومت ساویتی 3 (16) دسامبر برای خلق اکراینه مه-نیفیست قبول کرد، که در آن صاحباختیاری اکراینه شناخته شد. 11 (24) دسامبر سعیزد 1-ام عمومیوکرینی غلبة حکومت ساویتی را در اکراینه اعلان کرد و به تشکیلیابی ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی اکراینه ابتدا گذاشت. 18 (31) دسامبر استقلالیّت فنلیندیه اعتراف کرده شد. خلق بزرگ روس به تمام خلقهای برادر مملکتمان در مبارزة آنها برای برپا نمودن حاکمیت ساویتی یاری بیغرضانه رساند.
قووههای عکسالانقلابی در بعضی ریانهای مملکت به حکومت ساویتی مقابلیت نشان میدادند. ماههای نوامبر 1917-فوریه 1918 آتریدهای گوردییچیان سرخ مسکو، پیتراگرد، بحرنوردان بلتیکه با همراهی کارگران دانبسّ، راستاو، خرکاو و دیگر شهرها عصیان اتمن کلیدین را در دان فرو نشانده، ردة کانترّیوالیوتسیانی مرکزی اکراینه را تارمار کردند. ماههای دسامبر 1917-ژانویه 1918 عصیان اتمن دوتاو در اورال جنوبی پخش کرده شد. صنف کارگر روس در برپا نمودن حاکمیت ساویتی به خلقهای قزاقستان و آسیای میانه نیز دست یاری دراز کرد. از 1917 تا ژانویه 1918 حکومت ساویتی در تمام روسیه برپا شده، در گوبیرنیههای مرکزی، اکراینه، پریبلتیکه، بیلاروسّیه، کوکز شمالی، سیبری، آسیای میانه و ریانهای دیگر مملکت غلبه کرد. در زکوکزیه باشد، مبارزه برای حاکمیت ساویتی تا سالهای 1920-21 دوام کرد.
در نتیجة غلبة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر پرتیة کمونیستی پرتیة حکمران گردید. صنف کار-گر باشد، از صنف مظلوم و استثمارشونده به صنف حاکم تب-دل یافت. دولت نو-دولت دیکتتورة پرولتاریت برپا کرده شد. روالوتسیه دولت برجوزی-پامیشیکی را درهم شکسته، صنفهای استثمارگر و پرتیههای آنها را از اسلحة پرزور مبارزه برای از نو برقرارکنی ترتیبات کهنه محروم ساخت.
هاکیمیّت ساویتی در فعالیّت خود به ساویتها، که شکل دولتی دیکتتورة پرولتاریت گردیده بودند، به کامیتیتهای حربی-روالوتسیانی سولداتها، کامیتیتهای فابریکی-زوادی، به اتّفاقهای کسبه، آتریدهای گوردیة سرخ، پالکهای روالوتسیانی، به قوّة بزرگ ایجادی کارگران، عسکران روالوتسیانی و دهقانان، انتیلّیگینسیة محنتی تکیه میکرد. برای به مقابل کانترّیوالیوتسیه و ثباتج مبارزه بردن 7 (20) دسامبر 1917 در نزد ساویت کمیسران خلق کمیسیون فوقالعادّة عمومیراس-سییگی مبارزه به مقابل کانترّیوالیوسیه و ثباتج (وسیراسّییسکیه چریزوыچینی کمیسیون وچک) برپا کرده شد. 22 نوامبر (5 دسامبر) دیکریت در بارة سود امضا گردید. در اساس دیکریت ساویت کمیسران خلق از 16 (29) دسامبر ارمیة کهنه دموکراتی کنانیده شده، تمام حاکمیت در ارمیه به دست کامیتیتهای سولداتها و ساویتها گذشت، ترتیب انتخابی بودن هیت فرماندهی جاری گردید؛ منصبهای کهنه، عنوانها و آردینها بیکار کرده شدند. 15 (26) ژانویه 1918 در بارة تشکیل کردن ارمیة سرخ کارگر و دهقان، 29 ژانویه (11 فوریه) 1918 در بارة تشکیل کردن فلات سرخ کارگر و دهقان دیکریتها قبول کرده شدند. بنیاد نمودن قوّههای مسلّح آغاز یافت.
هاکیمیّت ساویتی به دگرگونسازی عظیم سوسیالیستی اقتصادیات مملکت سر کرد. بعد ملّی کنانیدن زمین و به مالکیّت عمومیخلقی تبدل دادن آن 27 نوامبر؛ 1917 در بارة جاری کردن نظارت کارگری از بالای استحصالات و تقسیمات قرار برآورده شد. از ماه نوامبر ملّیکنانی کارخانههای دولتی (آبوخاو، بلتیکه، اجار و دیگر زوادها) ، راههای آهن و بسیار دیگر کارخانههای خصوصی سر شد. برای راهبری به خواجگی خلق 15 دسامبر ساویت عالی خواجگی خلق (وыسشیی ساویت نرادناگا خازییستوه وسنخ) برپا کرده شد، 27 دسامبر کامیتیت اجرائیة مرکزی عمومیراسّییگی کیم و در بارة ملّی کنانیدن بنکهای خصوص دیکریت قبول کرد. 18 ژانویه 1918 حکومت ساویتی مجلس مؤسسان دعوت کرد. از بس که انتخاب آن (ماه نوامبر) از روی رویختهای کهنه پرتیوی گذرانده شد، اکثریّت وکیلان مجلس نمایندگان پرتیههای منشویکان، ایسیران، کدیتها و غیره بودند و آنها از تصدیق «دیکلرسیة حقوقهای خلق محنتکش و استثمارشونده» لنینی، دیکریتها در بارة صلح، در بارة زمین دست کشیدند. از این سبب 19 ژانویه با قرار کامیتیت اجرائیة مرکزی عمومیراسّییگی کیم و مجلس مؤسسان از اعتبار ساقط دانسته شد.
ینور 1918 سعیزد 3-یوم عمومیراسّییگی ساویتها دیکلرسیة حقوقهای خلق محنتکش و استثمارشونده را قبول نمود، که آن تشکیلیابی ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی ساتسیلیستی روسیه (رسفسر) را قانوناً به رسمیت درآورد. دیکلرسیه وظیفههای اساسی حاکمیت ساویتی را مویین نمود: نیست کردن همه گونه استثمار، بیرحمانه پخش نمودن استثمارگران، تشکیل سوسیالیستی جمعیت و برپا کردن سا-تسیلیزم.
با مقصد از بند اسارتآور تابعیت مالیوی رها دادن مملکت با دیکریت کامیتیت اجرائیة مرکزی عمومیراسّییگی کیمو 3 فوریه 1913 تمام زیامهای خارجی و داخلی حکومت پادشاهی و حکومت برجوزی موقتی بیکار کرده شدند. 22 آوریل 1918 سودای خارجی، 5 فوریه 1918 فلات تجارتی ،. 4 سپتامبر 1918 راه آهن خصوصی ملّی کنانیده شدند. 28 ژوئن 1918 در بارة ملّیکنانی تمام صناعت کلان دیکریت قبول کرده شد.
جمعیّتی کنانیدن واسطههای استحصالات در صناعت، دسترس عموم گردانیدن آنها معنای تبدّلات روالوتسیانی را داشت. وهای اساس طرز کاپیتالیستی استحصالات را ویران کرده، سیکتار سوسیالیستی خواجگی خلق را در صناعت برپا نمود، که در آن مناسبتهای استحصالی برجوزی نیست کرده شده، مناسبتهای سوسیالیستی استحصالات برقرار گردیدند. در خواجگی قشلاق، که در آن 15-16 میلیون خواجگیهای دهقانان موجود بودند، واسطههای استحصالات را یکباره جمعیّتی گرداندن امکانناپذیر بود. ملّی کرده شدن زمین و جمعیّتی گردیدن واسطهای’ استحصالات در صناعت برای تدریجاً به راه سوسیالیزم درآمدن عامّههای میلیوننفری دهقانان محنتکش شرایط ضروری موهییا نمودند.
غلبة روالبتسیة اکتبر در ساحة مدنیت نیز تبدّلات قطعی به عمل آورد. مکتبها، انیویرسیتیتها، کتابخانهها، تئاترها، موزیّها دسترس خلق گردیدند. محو بیسوادی در بین اهالی کلانسال وسعت یافت. روالوتسیة مدنی اوج گرفت.
تدبیرهای حاکمیت ساویت ریشههای قوّة برجوزیه، پامیشیکان، منصبداران ارتجاعییوه پرتیههای کانترّیوالیوتسیانی را کاملاً ضعیف، اقتدار اقتصادی صنفهای سرنگونشده را سست و بیمدار کرد؛ مرکزهای مهمترین راه-بریت به دست حاکمیت ساویتی گذشت.
دیگرگونسازیهای سوسیالیستی در ساحة اقتصادیات، صناعت و مدنیت واضح و روشن نشان دادند، که حاکمیت ساویتی حاکمیت حقیقتاً خلقی بوده، وهای تنها منفعتهای محنتکشان را افاده میکند. حاکمیت ساویتی از اوّلین روزهای فعالیّت خود برای صلح مبارزه برد. سیاست صلح-دوستی اساس مستحکم و پایدار سیاست منبعدة وهای گردید. 3 مارت 1918 با ژرمنیه و اتّفاقچیان وهای صلح بسته شد، که آن در تاریخ با نام صلح بریست مشهور است. ریسپوبلیکة ساویتی از جنگ یکم جهانی برآمد.
برای وسعت ساختمان سوسیالیستی فرصت آسایشته فرا رسید.
لینین در اثرش «وظیفههای نوبتی حاکمیت ساویتی» تشکیل به حسابگیری و نظارت عمومیخلقی، مبارزه برای بلند برداشتن حاصلناکی محنت، به راه ماندن مسابقة سوسیالیستی، در آدمان پروریدن انتظام نو پرولتاری، در کارخانهها جاری کردن یککسرداری، به عمل برآوردن حساب خواجگی و غیره را وظیفههای تأخیرناپذیر عمومیخلقی آغاز ساختمان سوسیالیستی میحسابید. در دهات حاکمیت ساویتی در این دوره سیاست تطبیق کردن دگرگونسازیهای اگرری روالوتسیة اکتبر را پیش گرفت. موافق دیکریت در بارة زمین دهقانان 150 میلیون هکتار زمین را بیبازگشت به استفاده گرفتند. بهار 1916 در رفت وسعت منبعدة روالوتسیة سوسیالیستی در دهات مبارزة صنفی بین دهقانان کمبغل و کولکان تیز و تند گردید. کولکها در شرایط تنزّل عمومی خواجگی ثباتجهای ضدساویتی تشکیل کرده، کار غلّتییارکنی دولتی را ویران میکردند، که باعث گرسنگی میگردید. بنا بر این، چنان که ولاديمير الیچ لنین میگفت، در این دوره مبارزه برای غلّه مبارزه برای سوسیالیزم بود. 11 ژوئن 1918 کامیتیت اجرائیة مرکزی عمومیراسّییگی کیم و در بارة در دهات تشکیل کردن کامیتیتهای کمبغلان قرار قبول کرد. از کارگران پیشقدم مسکویو پیتراگرد و دیگر شهرها به دهات آتریدهای غلّتییارکنی فرستاده شدند. در نتیجة دگرگونسازیهای اگرری احوال دهقانان محنتکش بهتر گردید، پراسیسّ میانهحالشوی دهقانان شروع شد. به طرف حاکمیت ساویتی جلب نمودن دهقانان میانهحال به منبعده مستحکمشوی اتّفاق صنف کارگر و دهقانان محنتکش مساعدت کرد.
4-10 ژوئیة 1918 سعیزد 5-ام عمومیراسّییگی ساویتها برپا گردید، که آن (10 ژوئیه) نخستین کانستیتوتسیة ساویتی-کانستیتوتسیة ریسپوبلیکة ساویتی فدراتیوی ساتسیلیستی روسیه رسفسر-را قبول کرد. این کانستیتوتسیه ساخت جمعیّتی و دولتی سوسیالیستی را، که روالوتسیة اکتبر به وجود آورده بود، به حکم قانون درآورد.
قووههای متّحدة امپریالیستان خارجی و برجوزیة کانترّیوالیوتسیانی داخلی به مقابل دگرگونسازیهای مملکت ساویتی برآمدند (جنگ گرجدنی و انتیروینسیة حربی سالهای 1918-20).
خلق ساویتی با راهبری پرتیة کمونیستی در مبارزة شدید با کانترّیوالیوتسیة داخلی و خارجی مظفّریّتهای اکتبر اعظم را حمایه کرد، نخستین دولت سوسیالیستی جهان را حفظ کرد و پایدار گردانید.