ریوالیوتسیة ژوئیةی 1830، روالوتسیة برجوزییست در فرنسیه، که به مطلقیّت سلالة بربانها خاتمه گذاشت. بحران صناعتی سالهای 1827-30، بیحاصلی سالهای 1828-29 وضعیت بی این هم وزنین محنتکشان را وزنینتر نموده، به قوّت گرفتن روح روالوتسیانی عامّة خلق سبب شد. برجوزیة لیبرالی از وضعیت نیز ناراضی بود، زیرا مطلقیت به ترقّیات مناسبتهای کاپیتالیستی مانع میشد. شاه 26 ژوئیة 1830 در بارة پراکنده کردن پلتة دیپوتتها، محدود نمودن حقوق انتخابکنندگان، بیشتر تحقیر کردن مطبوعات پیشقدم فرمان (آرداننس) برآورد، که آن برای روالوتسیة ژوئیة 1830 بهانة زور شد. 27 ژوئیه در پریج شورش عاموی مسلّح سر زد. قوّة اساسی شورش کارگران و هنرمندان بوده، آنها را برجوزیة میده و میانه، قسم پیشقدم ضیائیان دستگیری کردند. شورشگران 29 ژوئیه قصر شاه و بناهای حکومتی را به دست درآوردند. در شهرهای مضافاتی نیز طرفداران روالوتسیه غلبه کردند. به سبب سستی دموکراتیة میدبورجوزی و نامتشکّلی صنف کارگر تمام ثمرة غلبة خلق نصیب برجوزیة کلان گردید. 2 آگوست 1830 کرل x از تخت دست کشید و پلتة دیپوتتها 7 آگوست لوی فیلیپّ را «شاه فرنسویها» اعلان کرد. حکم شاه محدود گشته باشد هم، نتیجة سیاسی روالوتسیة ژوئیة 1830 کلان نبود. امّا آن اهمیت بزرگ پراگریسّیوی داشت: حکمرانی دوارینها برهم زده، به تهدید برقرار کردن ترتیبات استبداد فئودالی خاتمه گذاشته شد. حاکمیت پرّه به دست برجوزیه گذشت. در فرنسیه از سال 1830 مطلقیّت برجوزی پایدار گردید. به سیستم اتّفاق مقدّس ضربة سخت رسید. همة دولتهای اوراپه مجبور شدند ترتیبات مطلقیّت ژوئیة را اعتراف کنند.