پور بههای جامی (تخلّصهایش «ب ا ه آ»، «پُر ب ا ه آ»؛ سال تولد و وفاتش نامعلوم) ، شاعر فارس-تاجیک. در عصرهای 13-14 عمر به cap برده است. اجدادش از ولایت جام بوده، منصب قاضیگی داشتهاند، ولی پُر بهای جامی به این کسب دل نداده، بیشتر عمرش را در هرات به تألیف آثار ادبی صرف کرده است. پُر بهای جامی با خاندان وزیر مغولان جوینی قرابت داشت و در وصف شمسالدّین صاحبدیوان قصیدهای گفته است، که آن با نام «قصیدة مغولیه» مشهور است. پُر بهای جامی با شایر همزمانش-همام تبریزی مشاعره کرده است. در تذکرهها و اثرهای تاریخی («تذکرهت-اش-شعرا» دولتشاد، «تاریخ گزیده» حمدالله مستوفی. «تاریخ وصّاف» وصّاف) پُر بهای جامی شاعر نامی و پرمحصول صاحبدیوان ذکر گردیده است، ولی از آثار او تا زمان ما یکچند پارچة قصیدههایش، غزل و قطعهها و بیتهای پراکنده باقی ماندهاند. اکثر شعرهای باقیماندة پُر بهای جامی از شاعر هجونویس بودن او گواهی میدهند. در چندی از شعرهایش عشق و محبّت، میگوساری، خوشیهای زندگی و غیره را ترنم نموده است. پارچة زیرین نمونهای از آثار پُر بهای جامی است:
شوکر ایزد را، که تا من بودهام،
از و خرسم یک زمان رنجه نکرد.
هیج کس از من شبی غمگین نخفت،
هیج نس روزی نبود از من به درد.
ز طمع خرگیز ندادم پشت خم،
و-از حسد هرگز نکردم رویی زرد.
هیچ دردی را نبودم من سبب.
بلک بودم جمله را درمان درد…
د .: ادبیات فارس و تاجیک در عصرهای 12-14، د. ، 1976.
م. دلاوراف.