پسیخاپتیی (از پسیخا… و یونانی pathos-بیماری، کسلی، درد) ، انکیشاف ناهنجار (بایلّت) شخصیت را گویند، که از اثر هر خیل عاملهای ناباب بیرونی و درونی (عاملهای ارثی، بطنیمادری، زایمان، سرایتناک و زهرآلودشوی در آوان طفلی، تربیة نادرست، تأثیرات منفی اجتماعی و غیره) به وجود میآید.
پسیخاپتیّه را از خلق و اطوار «معتدل» به کلّی فرق کردن امکانناپذیر است؛ از این رو پسیخاپتیه بیماری روحی نه حقیقی، بلکه شرطی میباشد. پسیخاپتها (روحبیماران یا شخصان دیوانهفعل) یکچند خیل میشوند: پسیخاپتهای ا س ت ا ن ی (ناتوان) -شخصان زود متأثّرشونده و هیجانپذیر و زود آرامشونده، به تحمیل جسمانی و روانی (روحانی) تابناآور، بیجرأت و بیجسارت، دودله و هردمخیال: پسیخاپتهایپسیخست ا ن ی (روحزیف) -آدمان بسیار بدگمان، همیشه شبهبر، بیثبات و ترسانچک (نیگ. پسیخستینیه) پسیخاپتهای آشفتهحال (پرهیجان) -کسان تندخو و زودرنج، بدفعل و بدجهل، بیتمکین و بیتحمل، تجاوزجو، بغایت حریص و راغب؛ پسیخاپتهای پرنایی (وسواسی) -مردم گرفتار فکر و خیالات مزاحم و دلبزن، بغایت بدرشک، دعواگر و سودباز، متعصّب و غیره؛ پسیخاپتهای استیریکی (غشعیاوی) -شخصان خیالباف، مؤثر، صحنورز.
پیشگیری و ا م و آ ل ا ج ا: تربیة درست در کودکی، تأثیرات اصلاحکنندة دائمی عایله، مکتب، کارخانه؛ پسیخاتیرپیه و داروهای آرامبخش.