پسیخالاگییه اجتماعی علمیست، که قانونیّت رفتار و فعالیّت آدمان به گروههان اجتماعی داخلشده، اینچنین خصوصیتهای پسیخالاگی این گروهها را میآموزد. مسئلههای پسیکولوژی اجتماعی پیش در حدود تعلیمات مختلف فلسفی تدقیق میشدند. اوّلین عقیدههای اجتماعی و پسیخالاگی در نیمة دوّم عصر 19 پیدا گردیدند، ولی پسیکولوژی اجتماعی همچون یک ساحة علم پسیکولوژی در اوّل عصر 20 پیدا شد. سال 1908 اثرهای پسیخالاگ و. مک-دوگلّ و سوسیالاگ ه. راسّ (هر دو از ایالات متحدة امریکا) نشر شودند و به این اثرها اصطلاح «پسیکولوژی اجتماعی» داخل گردید. همان سال را آغاز تشکّل پسیکولوژی اجتماعی میدانند.
پسیخالوژی اجتماعی غیریمرکسیستی منبعد در پسیکولوژی اجتماعی امیریکایی عصر 20 ترقّی کرد. برنامة به صفت علم آزمایشگر (ایکسپیریمینتلی) تهیه کردن پسیکولوژی اجتماعی (ف. آلپارت، ایالات متحدة امریکا؛ و. میادی، ژرمنیه) محض در ایالات متحدة امریکا جامة عمل پوشید. پسیکولوژی اجتماعی امیریکایی، که در چارچوبة عنعنههای ایکسپیریمینتلی انکشاف یافته، به اجرای وظیفههای عملی بند بود، در تحقیق یک قطار حادثههای کانکریتی (بنیان و حرکات گروههای خرد، مناسبت بین شخصها، واسطه و مکانیزمهای رابطه و غیره) به کامیابیهای کلان نایل شد. امّا پسیکولوژی اجتماعی امیریکایی از عنعنة اروپای تحلیل پسیکولوژی گروههای «کلان» (خلقها، عامّهها) دور شده، از حد زیاد به گروههای خرد دقّت داد. حالا در غرب تنقید پسیکولوژی اجتماعی امیریکایی را برای بیاعتنایی به پروبلمهای مهم اجتماعی بسیار مؤلفان اورانایی (س. ماسکویچ، ا. تیجفیل) و قسماً مؤلفان امیریکایی تنقید میکنند.
نوکتههای اساسی پسیکولوژی اجتماعی (فهمش متریالیستی تاریخ، تناسب شعور اندیویدولی و جمعیّتی، مجموع مناسبتهای جمعنیتی دانستن شخصیت و غیره) در اثرهای کلاسیکان مارکسیزم-لنینیزم افاده یافتهاند. مسئلة از نقطة نظر متریالیستی دگرگونسازی پسیکولوژی اجتماعی در ا.ج.ش.س. سالهای 20 جلدة محاکمه شده بود. تدقیقات در این ساحه مخصوصاً آخرهای سالهای 50 به طور عملی انکشاف یافت. پسیکولوژی اجتماعی ساویتی به پرنسیبهای چه سوسیالاگیة مارکسیستی و چه پسیکولوژی متریالیستی (پرنسیب یگانگی شعور و فعالیت و غیره) اساس یافته است. عنعنة مارکسیستی پسیکولوژی اجتماعی در دیگر مملکتهای سوسیالیستی نیز رواج داده میشود.
رویههای اساسی پسیکولوژی اجتماعی معاصر اینهایند: پروبلمهای عمومی نظریه، متدلوژیه و تاریخ پسیکولوژی اجتماعی؛ قانونیّتهای معاشرت و تأثیر متقابل آدمان؛ توصیف گروههای کلان اجتماعی (ملّتها، صنفها و غیها)؛ پروبلمهای گروههای خرد (شرایط تشکّل و بنیان، تأثیر گروه به شخصیت و غیره)؛ تحقیق شخصیت از (جمله مسئلة اجتماعیکنانی و دستورهای اجتماعی) و غیره. مسئلة اجتماعییو پسیخالاگی وابسته به انکیشاف یک قطار علمهای مجاور، مثلاً، زبانشناسی، کریمینالوژی، دیماگرفیه، اتنوگرافیه و غیره، به وجود میآیند.
فکار مارکسیستی مقصد اساسی پسیکولوژی اجتماعی را نه در اختراع واسطههای منیپولیرانی با شخصیت (سیستم حالتهای تأثیر و نفوذ ایدئولوژی و معنوی و پسیخالاگی) بلکه در تکمیل سیستم ادارة پرایسّهای جمعیّتی میبیند.
پسیخالوژی اجتماعی در تدقیقات خود در برابر آزمون (ایکسپیریمینت) ، اینچنین پرسش، مشاهده، سپارش، یعنی متدهای را، که در سوسیالاگیه نیز معلوم است، استفاده میبرد.