موافیقت مناسبتهای استحصالی به کارکتر و درجة انکشاف قوّههای استحصالکننده، قانون عمومی اقتصادی انکشاف جمعیت، که در فارمتسیة مختلف جمعیّتی و اقتصادی جایی دارد. قانون مذکور تأثیر متقابل قوّههای استحصالکننده و مناسبتهای استحصالی را افاده میکند. این قانون را اوّلین بار ک. مرکس کشف و اساسناک نموده است. در کتاب «سرسخن به «داعیر به تنقید اقتصاد سیاسی» او گفته است: «آدمان در استحصالات جمعیّتی حیات خود به مناسبتهای مویین و ضروری به ارادة خودشان وابستنبودهای-به مناسبتهای استحصالی داخل میشوند، که این مناسبتها به زینة مویین انکشاف قوّههای استحصالکنندة مادّی آنها موافق میآیند» (مرکس ک. و اینگیلس ف. . اس. ، مونت. ، چ 1 د سال 1963، ص. 374). در یگانگی قوّههای استحصالی رل حلکننده را قوّههای استحصالکننده میبازند. درجة انکشاف آنها بیواسطه به طرز استحصالات نعمتهای مادّی وابسته است. مس. ، طرز استحصالات جماعه ابتدایی، که به واسطههای استحصالات نسبتاً نامکمّل اساس یافته بودند، به کار مستقلانة شخصان جداگانه امکان نمیداد. از این رو، آنها در پراتسیسّ استحصال نعمتهای مادّی یکجایه محنت میکردند. تکامل آلات محنت باعث مستقلیت فعالیّت محنتی آدمان، پیدایش مالکیّت خصوصی و به صنفها تقسیم شدن جمعیت گردید. آلات نو محنت به کارکن جداگانه امکان داد، که نظر به پیشتره بیشتر واسطههای زندگی استحصال کنند. در نتیجه محصولات اضافه پیدا شده، مناسبتهای استحصالی طرز استحصالات غلامداری و فئودالی تشکّل یافتند. عقبمانی مناسبتهای استحصالی از درجة انکشاف قوّههای استحصالکننده خصوصیت اساسی دورة تنزّل فارمتسیههای انتگانیستیست. زیرا شکل ازخودکنی معمول به انکشاف قوّههای استحصالکننده مانع میشود. مس. ، در زمان کاپیتالیزم ضدیت بین کارکتر جمعیّتی استحصالات و شکل خصوصی ازخودکنی خصوصیت انتگانیستی داشته، برطرفنشونده میباشد. شکل کاپیتالیستی ازخودکنی، که باعث انرخیة استحصالات جمعیّتی، پیدایش بایگری و قشّاقی گردیده است، دیگر به درجه و کارکتر انکشاف قوّههای استحصالکننده موافق، نمیآید. از این رو، برای انکشاف همهطرفة آنها نه اصلاحات عنصرهای علیحدة مجموع مناسبتهای استحصالی کاپیتالیستی، بلکه نیست نمودن آنها ضرور است. ناموافقی بین قوّههای استحصالکننده و مناسبتهای استحصالی کاپیتالیستی مخصوصاً در زمان امپریالیزم روشن ظهور مییابد. ضدیت بین قوّههای استحصالکننده و مناسبتهای استحصالی توسط روالوتسیة ساتسیلیستی حل کرده میشود. پرولتاریت غالب به اتّفاق دهقانان تکیه نموده، به مالکیّت خصوصی کاپیتالستان خاتمه میگذارد و واسطههای استحصالات را به مالکیّت جمعیّتی تبدل میدهد. برای راهبری به استحصالات جمعیّتی آرگنهای موافق تشکیل میشوند. در این شرایط مناسبتهای ساتسیلیستی تشکّل مییابند. مناسبتهای نو استحصالی باشند، به کارکتر جمعیّتی قوّههای استحصالکننده موافقت میکنند. پرتیههای کامّوییستی و کارگری مملکتهای ساتسیلیستی در پریتسیسّ ساختمانی ضد، مویین نمودن پیرسپیکتیوی انکشیاف آن قانون تناسب را همهطرفه به انابت میگیرند. تغییر دادن شکل راهبری به استحصالات جمعیّتی اساس تأمین نمودن تناسب بین قوّههای استحصالکننده و مناسبتهای استحصالی میباشد. حکمرانی مالکیّت جمعیّتی ناموافقی بین عنصرهای علیحدة مناسبتهای استحصالی ساتسیلیستی و درجه و کارکتر قوّههای استحصالکننده، ضدیتهای انتگانیستی بین آنها را استثنا نموده، برای همهطرفه استفاده بردن قانون مذکور در دورة گذرش از ساتسیلیزم به کمونیزم امکانیّتهای کلان فراهم میآورد.
د .: مرکس ک. ، «سرسخن به «داعیر به تنقید اقتصاد سیاسی». ک. مرکس و ف. اینگیلس، اس. مونت. ، چ-1، د. ، 1963؛ مرکس ک. و اینگیلس ف، منیفیست پرتیة کمونیستی، همان جا؛ لنین و. ا، امپریالیزم همچون درجة بلندترین کاپیتالیزم، اس. ، چ-22؛ پراگرمّة کپسّ، د. ، 1079.