مولّقات (ار. جمع «معلقه» با عنوان مذهّبات (ار. oljju-طلایی، زرّین) نیز مشهورند، نام هفت و یا نه منظومة ادبیات پیشزیسلامی عرب. عالمان عصرهای میانه و دورة نو پیدایش اصطلاح «معلقه» و مناسبت آن را به شعر هر گونه شرح دادهاند. موافق روایتها این منظومهها از سبب مقبول خاص و عام بودن با خط زر ثبت یافته، بر دیوار کعبه آویخته میشدهاند. از این جا، اصطلاح «معلقه»، (به معنای «معلق»، «آویزال»، «آویختشده») پیدا شده است. ولی محقّقان بعدینه معنای دیگر فعل «الّقه» را به اساس گرفته، معلقه را همچون «پیوسته»، «چیده شده» تفسیر کردهاند، زیرا خود عربها نیز صنعت ایجاد شعر را به رشته کشیدن سخنهای نازک و لطیف و دلپسند شرح داده، آن را به زیبا چیدن «مُهره در حمایل تشبیه میدادند. تفسیر دوّم در بین (محقّقان همچون اصلاحی، که به مویینکنندة فونکتسیانلی دخل دارد، قبول گردیده است. اوّلها معلقها به طور شفاهی انتشار یافته، از طرف راویان خوانده میشدند. شمارة معلقها و مؤلفان آنها را ادبیاتشناسان عصرهای میانه هر خیل نشان دادهاند. هفت شاعر مشهور پیشزیسلامی عرب-امرولقیس، طرفه ابن عبد (543-569) ، زوهیر ابن عبوسلما، انگره ابن شدّاد، حارث ابن هللیزه (وفات آخر عصر 6) ، امر ابن کولیم (عصر 6) ، لaبید ابن رابیه (560-661) مؤلفان معلقها به شمار میروند. به قطار معلقها اینچنین منومههای مشهور شاعران عابد ابن ابرص (آخر عصر 5-اوّل عصر 6) ، نابغة 3وبیانی و اعشا (530-629) داخل میشوند. در معلقها، که عادتاً با بیان خاطرههای شاعر در بارة اییام جوانی و گریه و نالة او به یاد محبوبه و یاران قرین، در وصف باششگاه ترکشدة (معشوقه آغاز مییابد، اینچنین وصف طبیعت و هیوانات (شتر، اسپ) ، تصویر زندگی دشوار کوچمنچیان، هجو خریفان یا قبیلة دشمن، خودستایی یا فخر از کارنمایهای همدیاران و دیگر موضوعهای لیریکی و ایپیکی، اجتماعی و اخلاقی اراده یافتهاند. معلقها از لحاظ بدیعیت و معنا، آبرزهای این سخن اثرهای بیهمتا و معیار شعرسرایی و سخنوری به شمار میروند. به معلقها در عصرهای میانه شرح و تعلیقات زیادی نوشته شده است. معلقها به زبانهای شرقی و غربی، از جمله روسی، ترجمه و نشر گردیدهاند.
د .: فیلشتینسکیی ا. م. ، عربسکیه لیتیرتوره و سریدنی ویکه، م. . 1977؛
ت. مرداناو.