خطابه، خطابت، ختابت (عربی-گفتار، سخنگویی) ، پارچة اثر منثور، منظوم و یا سخنی را گویند، که به مخاطب گفته میشود. در علم معانی و بیان خطابه هنر سخنسرای و سخنورن بوده، جزء صنعت واعظی حساب میشد. واعظان، که مهارت سخنگوی و سخنرانیهای شیوا داشتند، از خطابه خیلی ماهرانه استفاده میبردند.
در غرب خطابه را دیکلمسیه (از لاتینی declamatio-زیباگفتاری) مینامیدند، که آن از ریم قدیم سر کرده، عنصر مهمّ صنعتی واعظی (آرتاری) حساب مییافت. حالا دیکلمسیه یکی از اصولهای خوانش بدیعی شماریده میشود. دعوت و خطابه یکی از شکلهای اساسی ادبیات انقلابی تاجیک در سالهای بیست بود. شعرهای «به مناسبت هجرت به سمرقند و «مرثیه» عینی، «اثر آمال» و «خطاب به فقرای بخارا» همدی، «تا به کهای» و «بیان حال» منظم و غیره نمونة آثار روالیوسیانی عرفة انقلاب بخارا میباشند، که به دعوتهای شعلهور به غلبة روالوتسیه خلقی یاری رساندند.
سالهای 20-30 در ادبیات تاجیک بعضی شعرها ایجاد گردیدهاند، که آنها را بیشتر به طور شفاهی، رو به روی سامعان خیلی مطنطن و آهنگناک میخواندند. در زیرن عنوان این گونه شعرها بعضاً کلمة «دیکلمسیه» را هم مینوشتند. در نظم ساویتی تاجیک یک نوع ندای ریتاریکی و مراجعت پراحتراس را نیز خطابه میگویند. که نمونههای آن را در ایجادیات پیرو («نوید وخشسترایی»، «یک قربانی کوچة برجوزی اروپا») ، حبیب یوسفی و دیگران دریافتن ممکن است. س. تبراف.