پهلوان، دیهه‌ای است در ساویت قشلاق سرمنتای ریان پنج، ولایت قُرران تپّه. تیرّیتاریة کالخوز «مدنیت». از پهلوان تا مرکز ساویت قشلاق 6 کم، تا ریان 3 کم؛ راه آسفالتپوش. اهالی‌اش 1460 نفر (1981) ، تاجیکان. دیهه مکتب میانه، کتابخانه، مگزین دارد. ساحه‌های اساسی خواجگی-پخته‌کاری، کرمکداری. زمینها از دریا پنج آبیاری …

پهلوان ابوسعید رومی (سال تولد و وفاتش نامعلوم) ، حافظ. نوازنده و موسیقی‌شناس عصر 15 فارس-تاجیک. زادگاهش رم. پهلویی علمهای بدیع، فلسفه و ریاضیات را مکمّل آموخته، دایر به صنایع بدیعی و موسیقی رساله‌ها تألیف کرد. برای تکمیل هنر و دانش به هرات آمده، با درویش شاهی همکاری کرده است. …

پهلویان، سلالة شاهان ایران (1925-1979). رضاشاه پهلویی (1878-1944) اساس‌گذار پهلویان بود. او دیکتتورة برجوزی و پامیشیکی را برقرار نموده، در ساحة زمینداری، سود، مالیه، سودا، مدنیت و غیره. اصلاحات گذراند (1925-1930). حرکتهای دموکراتی را بی‌رحمانه پخش، فعالیّت پرتیة کمونیستی ایران را منع کرده (1931) ، سیاست شوینیستی را پیش گرفت. …

پقوزل، نیگ. رنده.

پرنه، دیهه‌ای است در ساویت قشلاق واروی ریان پنجکینت، ولایت لنین‌‌آباد. تیرّیتاریة کالخوز «زرافشان». از دیهه تا مرکز ساویت قشلاق 5 کم، تا ریان 63. کم. اهالی‌اش 435 نفر (1981) ، تاجیکان. مکتب 8-ساله دارد. ساحه‌های اساسی خواجگی-تماکوکارییوه چارواداری. زمینها از سای پغنه آبیری می‌شوند.

پشینکا لیانید نیکیتیچ (تولدش 20. 2. 1936، ش. تیرسپال، رسّ مالد .) ، شاعر ساویتی روس. از عایلة خذمتچی حربی. اعضای کپسّ از سال 1964. در اوّل جنگ بزرگ و­تنی (1941-1945) به تاشکینت آمد. انستیتوت دولتی پیدگاگی شهر تاشکینت را ختم نمود (1959). سالهای گوناگون در گزیته و جرنلهای ازبکستان، …

پشه‌خورده، یک نمود لییشمنیاز.

پشّه‌خانه، پردة تُنُکیست، که چادروار کشیده، شبهای تابستان در درون آن می‌خوابند، تا که از هجوم پشّه ایمن باشند. پشه‌خانه در بین خلقهای آسیای میانه. از جمله تاجیکان از قدیمولییام معلوم بوده، آن را اساساً از داکه، خاصه، بعضاً از خام‌صوف می‌دوزند. پشّه‌خانه عادتاً 4 م درازی، 2، 5 م …

پشّه، یک خیل حشرات پرّنده‌ای است. نمودهای گوناگون پشّه، که از جملة دوباله‌های مویلبدراز می‌باشند، در بیولوگیه زیرقتار دوباله‌های آدّ (nematoceria) را تشکیل می‌دهند. تن و بالهای اکثر پشّه‌ها دراز و باریکند. پشّه در آب، خاکهای نم، بافتة رستنیها و غیره‌ها. زندگی می‌کند. شیرة رستنی، نیکتر، خون آدم و هیوان …

پشمتاراشی، تراشیدن پشم هیوانات خواجگی قشلاق (گوسفند، بز، شتر) برای گرفتن پشم، اینچنین نگاه و بین و طبابت پوست و غیره. پشم گوسفندهای مهین و نیممهینپشم را سالی یک مراتبه (بهاران) و گوسفندهای درشت و نیمدوروشتپشم را دو بار (بهار و تیره‌ماه) می‌تراشند. در مملکتهایی، که بز و گوسفندپروری ترقّی …