ابژکتیویزم، اصول آموزش واقعیت، که دعوای «بیطرفی» دارد و خودداری کردن از محاکمة علمی و تنقیدی در بارة مقام و مقصد مسئلههای اهمیت ایدئولوژی داشته، مخصوصاً خلاصههای نظریهوی و پرتیوی (نگرید پرتییویت) مادیّت آن است. ابژکتیویزم دعوای ابژکتیویّت دانش را داشته باشد هم، در اصل دانش را نه تنها محدود …
مفصلMonthly Archives: July 2017
ابعیکتیو
ابژکتیو، قسم به ابژکت نیگراندشدة سیستم آپتیکی یا خود سیستم آپتیکی مستقلیست، که از یکچند لنزه عبارت بوده، تصویر آپتیکی حقیقی ابژکت را به وچود میآرد. این تصویر را با آکولیر ویزولی مشاهده کردن یا در سطح هموار (بعداً در سطح کج) ثبت نمودن ممکن است. ابعیکتیها از روی ساختشان …
مفصلدریای آبь
آب، یکی از کلانترین دریاهای ا.ج.ش.س. و جهان؛ در آبگذرانی بعد انیسیی و لینه سوّمین دریای اتّفاق ساویتیست. از همراهشوی دریاهای بیه و کتون (در آلتایی) به وجود میآید. از جنوب به شمال تیرّیتاریة سیبری غربی را بریده میگذرد و پیش از به خلیجک آب بهر کره جاری شدنش دیلته …
مفصلابعیکت حقوق
ابژکت حقوق، مناسبتهای جمعیّتی، که آنها را حقوق در شرایط مویین اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به منفعت صنف خوکمران (در جمعیّت سوسیالیستی به منفعت خلق) تنظیم میکند. ابژکت حقوق مناسبتهای سیاسی، محنتی، خواجگی، زمینی و غیره را در بر میگیرد. دولت در نارمههای حقوق رفتار مقبول اعضایان جمعیت، هوقوک …
مفصلابعیکت
ابژکت (لاتینی objectum-پریدمیت، از لاتینی objicio-به پیش میپرتایم، مقابل میگذارم) ، چیزیست، که در مقابل فعالیّت عملی و معرفتی سوبژکت قرار میگیرد. ابژکت اشیایست، که به فعالیّت انسان پیوست شده، ناوابسته به شعور و ارادة او وجود دارد. در این زمان ابژکتیویّت ریلی برایی هر یک فرد درککننده چون ابژکت …
مفصلابچینک
ابچینک، کاغذیست، که با وهای خط با سیاهی نوشته را خشکانند؛ قاغذ تُنُک.
مفصلابچکاری
آبچهکاری، ساحة رستنیپروری، پرورش رستنیهای پالیزی (تربوز، خربزه، کد و و غیره). نگرید رستنیهای پالیزی.
مفصلنوفوز اجتماعی
نفوذ اجتماعی، بخا و تودجوهیست، که در شعور جمعیّتی به جبهههای مختلف فعالیّت آدمان و گروههای اجتماعی نسبت داده میشود. موضوع نفوذ اجتماعی اکثراً مقامات اجتماعی (مثلاً، کسب، موقع در تشکیلات) ، فعالیّت آدمان (مثلاً، در ساحة حیات جمعیّتی و میشی) ، صفتهای پسیخالاگی (تشبث، جسارت، متانت، ذکاوت، زیبایی و …
مفصلنومیرتیو
نومیرتیو (از لات. numero-میشمارم) ، کلمه و حسچههای مخصوصی، که به شماره همراه آمده، شمار پریدمیتها را تأکید مینمایند. مثلاً: نفر، cap، عدد، دانه، جفت، بند، بیخ، دسته، -تا، -ته و غیره. نومیرتیو نفر با اسمهایی، که شخص را دلالت میکنند، cap با کلمهایی، که هیوانات را نشان میدهند، دد، …
مفصلنول مطلق
نول مطلق، صفر مطلق، نقطة سرحساب حرارت مطلقیست، که از حرارت نقطة سهگانة آب 273، 16 ک پایان جایگیر است (نیگ. شکلههای حرارت). در نول مطلق حرکت حرارتی بیترتیبانة مالیکولههای مادّه قطع میگردد. در حرارتهای به نول مطلق خیلی نزدیک همة مادّهها (غیر از گیلیی) در حالت کریستلّ سخت باقی …
مفصل