بانپرتیزم
، سیاستیست، که در نتیجة بحران سیاسی جامعه یکی از گروههای قدرتگلب وضع بهاملامده را استفاده نموده، با یاری ارتش یا نیروهای نظامی دیگر حاکمیت را صاحب میشود. سراوّل اصطلاح بانپرتیزم برای افادة دیکتتورة حربی نپالیان بانپرت و لوی بانپرت استفاده شده، دیرتر معنی فراختر سیاست اعتمادبخش حربیی را گرفت، که در میان گروههای قدرتطلب ماهرانه عمل نموده، حاکمیت را به دست میآرد. بانپرتیزم اصولاً سیاستیست، که در بین منفعتهای اجتماعی و سیاسی گروهها عمل نموده، هر گونه آپّازیتسیة سیاسی را و دقّت مردم را از مسئلههای داخلی و بیرونی به سیاست ایکسپنسیانیستی جلب مینماید. مفهوم بانپرتیزم از نسب و سیاست قدرتطلبی نپالیان بانپرت گرفته شده باشد هم، این گونه حادثهها در تاریخ بارها تا زمان نپالیان رویی دادهاند. در علم چنین رویدادها را با مفهوم «سیزریزم» نیز افاده نمودهاند، که سخن از باب به قدرت رسیدن سرلشکر مشهور رومی یولیی سیزر میرود. بانپرتیزم همچون جریان سیاسی اساساً منفعتهای برجوزیة حکمران را افاده مینمود. برجوزیه در نتیجة بحران شدید و وضع ناگوار جامعه حاکمیت خویش را به دیکتتورة حربی میسپارید، که آن اصول شکل مانرخیة نامحدود بوده، ارزشهای دموکراتی را با نام نگاه میدارد، ولی اساساً به زورآوری و نیروی ارتش تکیه مینماید. بانپرتیزم همچون قدرت اداری در فعالیّت خود خصوصیتهای گنزیس انقلابی و ماهیّت ارتجاعی را فراهم میآرد. از آن خاطر بانپرتیزم پیدایش انقلابگرايي داشته، همزمان کوشش تجسم مانرخیة اجتماعی را مینماید و به باوری و پشتیبانی دایرة وسیع مردم تکیه میکند. بیهوده نیست، که بانپرتیزم چون نظام سیاسی در حلّ مشکلات و مانعههای جامعه بیشتر به فضلفروشی و سخنپردازی تکیه میکند.
در شرایط کنونی انکشاف تاریخی تحت مفهوم بانپرتیزم دیکتتورههای حربی افاده میشوند، که به حکمرانی حزبی و غایههای ایدئولوژی وابستگی دارند (مثلاً، دیکتتورة پیناچیت در چل). یکی از شکلهای بانپرتیزم فاشیزم به شمار میرود، که از روی مضمون و ماهیت و پیگیری نظام اجتماعی به همدیگر قرابت دارند.
دبیات .: پالیتالوژی: اینتسیکلاپیدیچیسکیی سلآور/آبش. رید. ا ساست .: یو. ا. اویریناو. مسکو، 1993؛ مرکس ک. واسیمندتستایی بریومیره لوی بانپرته// مرکس ک. ا اینگیلس ف. ساچ. 2 ازد. ت. 8؛ اینگیلس ف دییستویتیلنыی پریچینы آتناسیتیلنایی پسسیوناست فرنتسوزسکیخ پرولتارییف و دسامبری پراشلاگا گاده// ساچ. 2 ازد. ت. 8؛ همان. رل نسیلیه و استاری// ساچ. 2 ازد. ت. 21؛ لنین و. ا. ، آب آتسینکی تیکوشیگا مامینته// پالن. سابر. ساچ. 5 ازد. ت. 17؛ همان. نچلا بانپرتیزمه// پالن. ساب. ساچ. 5 ازد. ت. 34؛ همان، زه دیریویم نه ویدیت لیسه// پالن. ساب. ساچ. 5 ازد. ت. 34.
گ. ذاکراو.