mجزوب (ار.-جذب کردن، به خود کشیدن) ، در تصوّف عنایت الهی را گویند، که سالک را بدون کوشش و موناهده به معرفت عرفانی هدایت میکند. به عقیدة اهل مجذوب جخد و کوشش انسان در راه معرفت و وصول به حق کافی نمیباشد و کوشش غیبی نیز برای آن لازم است. از این رو، خداوند به شخصانی، که راه معرفت تصوّفی را پیش گرفتهاند، عنایت میبخشد و آنها را بدون تیین مرحلههای سیر و سلوک (نیگ. مقامات) به کشف معرفت الهی آماده میسازد.
به عقیدة گروه موهقیقان عهد اوّل تصوّف به مثل قوشیری، سولمّی، غaزالی سالک (صوفی) برای معرفت حج و اصول به آن باید سلسلة مقامات را (که در آن سالک به کمالات میرسد) تهای کند. اتاالله اسکندرانی، شازیلی و گروه دیگر محقّقان صوفیه عقیده دارند، که تهای نمودن سلسلة مقامات حتمی نبوده، صوفی با عنایت الهی بیواسطه زات و صفتهای خدا را درک میکند (در این مرحله او سالک مجذوب نامیده میشود) و فقط پس از آن برای بازشناسی به راهی، که بی موجاهده توسط عنایت الهی تهای کرده بود، برمیگردد (مرحلة آخری را مجذوب سالک مینامند). از این رو، پایان راه سالیک آغاز راه مجذوب و آغاز راه سالیک پایان سیر مجذوب دانسته میشود. به عبارة دیگر، راهی را، که سالیک مچزوب «از خلق به حق» تهای میکند، مجذوب سالک «از حق به خلق» تهای مینماید.
مجزوب یکی از زینههای نظریهوی معرفت تصوّفی بوده، ماهیّت و مضمون علمی ندارد.
م. حضرتقولاو.