معلومات آخرین
Home / جغرافیا / بامیان

بامیان

بامیان، نام ولایت و شهر کهن در مرکز افغانستان. در شمال بامیا با سمنگان، در جنوب با غزنی و عوروزگان، در شرق با بغلان، پروان و وردک، در غرب با سرپول و غور هم‌سرحد است. در بین دامنکوههای مرکزی دو سلسله‌کوه بزرگ و مشهور-هندوکُش و بابا همچون منطقة سرسبزی واقع گر­دیده است. مسافة آن از کابل 217-245 کم، بلندی‌اش از سطح بهر 3000 متر. در گذشته در فاصلة ده‌منزیلی بلخ موقعیت داشته است. کلمة بامیان در «بندهیشن» «بامیکان» یا «بامیگان» یاد شده، در اوستا voam-qien و bam-qien به معنای درخشان و تابان آمده است، که هر دو از ریشة اوستایی «با» «روشنایی» سرچشمه گرفته‌اند. صفت «بامیه» در زبان اوستایی به معنای «فروزنده» و «تابنده» از همین ریشه مشتق شده است.

موقییّت جغرافی و سود بازرگانی، که به توفیل عبور و مرور بازرگانان راه بزرگ ابریشم به عنوان باج و خراج می‌گرفت، باعث به یکی از بزرگترین مرکزهای آیین بودایی تبدل یافتن و پدید آمدن یادگارهای معماری و آثار هنری بودایی در بامیان گردید. بامیان را «وادی بوداهای بزرگ» می‌نامیدند، زی­ را در دیرهای بودای آن دو مجسمة بزرگ بودا و ده معبد وجود داشت. راهبان و معتقدان بودا هر سال با اشتراک شاه مراسم قربانی mucchamaha prishad-را در پای بودا انجام می‌دادند. بعد گزارش ا. fanche در سال 1922 در بارة وادی بامیان و معبدهای آن تا سال 1930، باستان‌شناسان قریب هر سال به بامیان آمده تحقیقات انجام می‌دادند. در نتیجة حفریات و تحقیقات مذکور معلوم گردید، که بامیان در ترکیب عجایبات هفتگانة افغانستان مقام اوّل را دارد و طبیعت در آن عجایبات زیبایی‌های خود را جمع آورده، در درة فولادی جایی داده است.

بوتهای بامیان یادگار دورة کنیشکه بوده، در فاصلة 400 م از همدیگر قرار دارند. یکی از آن پیکر 53-55-متری بودا با نام سالسال می‌باشد، که بنا بر معلومات مورخان آن را تقریباً به مدّت 30 سال (یک نسل) از بالا به پایین تراشیده‌اند. قسمت پایانی آن بستر سکومانندی داشته، قسمت بالایی با زیورات و سنگهای گرانبها، قسمت پایانی با رنگ طلایی پوشانده شده بود، که با مرور زمان رنگ آن از میان رفته است. مجسمة دوّمی 38 م بلندی داشته، «شاه مامه» نامیده می‌شد. مردم مجسمة 55-متری را به گونة «مرد» و مجسمة 38-متری را به گونة «زن» قبول کرده‌اند. عالمان عقیده دارند، که مجسمة بزرگ با اسلوب یونانی و مجسمة خرد با اسلوب گوپتایی هندی ساخته شده است. در رواق مجسمة 55-متری دو قطار عنصرهای میفالاگی و اکاناگرفی احساس کرده می‌شوند. مجسمه‌ها را یعقوب لیس صفّاری خراب کرده، قسمتهای گرانبهایشان را به بغداد برده بود. در زمان هجوم چنگیزیان در محاصرة بامیان یکی از نبیرگان چنگیز کُشته شده، چنگیزیها برای انتقام گرفتن شهر را ویران، مردمش را قتل عام و هر دو مجسمه را خراب کردند. در دورة حکمرانی طالبان 9-11 مارت 2001 مجسمه‌ها کاملاً تخریب شدند. نسب فرمانروایان محلی بامیان، که به شاهان کوشانی رسیده، پیش از اسلام ملقّب به «شیر» بودند، بر روی سکّه‌های ضربشدة ایشان کلمة «شیر» با رسم‌الخط کوشانی دیده می‌شود. «شیر» و «شار» یک کلمه در دو لهجة مختلف شرقی بوده، معنای «پادشاه» را داشت و مأخوذ از xboyriya-ا فارسی باستان است، که در متون عربی اشتباهن «اسد» ترجمه شده است. آیین بودایی در عصرهای نخستین اسلامی نیز در ناحیة بامیان رواج داشت. چنین وضع تا تصرّف یعقوب لیس صفّاری (870) ادامه‌ یافت. بعداً این موضع ویران و تاراج شده، دچار فراموشی گردید. گرچه بعدها در کنار خرابه‌های آن شهر نوی بنیاد گردید، از سبب کاهش و قطع درآمد از عبور کاروانهای تجارتی بامیان دیگر اعتبار و اهمّیّت گذشتة خود را پیدا نکرد.

بامیان از لحاظ وسعت برابر نیمة بلخ بوده، از بین آن رود بزرگی جاری می‌شد، که آبش برای آبیاری مزرعهها (زراعت) استفاده می‌گردید. در لغت‌نامه‌ها، با استناد به موادّ تاریخی و جغرافی، از وجود کهن‌دز بامیان اشاره‌ شده است. کشاورزی در ناحیة سردسیر بامیان به طور کافی رونق نداشته، این حالت را انواع مختلف میوه جبران می‌کرد. جغرافیانویسان عصرهای 10-13 بامیان را یکی از شهرهای متوسط افغانستان توصیف کرده‌اند.

تا میانه‌های عصر 10 «شیر» آن بامیان در این منطقه حکمفرمایی داشته، بعداً نامی از آنها در آثار تاریخی به نظر نمی‌رسد و ظاهراً پس از تصرّف بامیان توسط الپتیگین و اسارت شیر بامیان در جنگ فرمانروایی این خاندان بر ناحیه‌های شرقی هندوکُش پایان یافته، قلمروشان ضمیمة حکومت غزنویان شد.

دبیات: پوگچینکاوه گ. ا. اسکوسّتوا افگنیستنه. مسکو، 1966؛ عبدالله‌اف س. جغرافیای دولت سامانیان. x. ، 2001؛ همان. فرهنگ سامانیان. مسکو، 2001.

ه. حسناو. م. حضرتقولاو.

Инчунин кобед

دیهة سفیدشهرک

سفیدشهرک، دیهه‌ای است در ساویت قشلاق لاهوتی ریان خاولینگ، ولایت کولاب. تیرّیتاریة ساوخاز به نام …