استراوسکیی الکساندر نیکال­یویچ (12. 4. 1823، مسکو-14. 6. 1886، شیلیکاوا، حاضره pیان آستراوسکین ولایت کاسترامه) ، دراماتورگ روس. از عایلة حقوق‌شناس صاحب‌منصب؛ مادرش از طبقة پایان روحانیان. در گیمنزییپ 1-ام مسکو (1835-40) و فکولتیت حقوق‌شناسی انیویرسیتیت مسکو (1840-43؛ ناتمام) تحصیل کرده است. اییام خذمت در اداره‌های محکمة مسکو (1843-51) تجربة …

آستروه (ostrava) ، ماروسکه-آستروه، شهریست در چخاسلاو­کیه، در ریسپوبلیکة سوسیالیستی چخیه، در ساحل دریای آدره (آدیر). مرکز مأموری ولایت مارویة شمالی. اهالی‌اش 317 هزار نفر (1976). وزیل مهم نقلیات. مر­کز ناحیة اساسی انگشت و می‌تل­لورگیة مملکت. صناعت انگشت، استحصال کاکس، کاکس و شیمی، شیمی، ماشینسازی وزنین رواج یافته است. دانشکده‌های …

آستانبابا، یادگاری معماری عصر 12 در دیهه همنام pیان کر­کی ولایت چارجوی ریسپوبلیکة ساویتی سوسیالیستی ترکمنستان. در بین اهالی محلی با نام مزار آستانبابا، مقبرة زیدلی و زوبیدلی، مقبرة خمسران ابید و زوبید ا مشهور است. آستینبابا  چار گنبذ دارد. اساس آستانبابا از دو قسم-مسجد و «دیوانه‌خانه» عبارت است (هر …

آستانه، قطعة خرد پیشی  در را گویند، که از تخته، سنگ و غیره ساخته شده برای از نمی، رطوبت حمایه کردن تگدری خذمت می‌کند. پاغندة بالاترین تگ در را نیز بعضاً آستانه نامند.

استینچه، اسباب نانپزی را گویند، که از متاع پختگی ابره و استر بریده، بر بینش پخته گذاشته و برقد لگنده کرد’تییار می‌کنند. استینچه 40-50 سانتی‌متر درازی و 25-30 سانتی‌متر بر دارد. قسم پایان آستینچه را هنگام نانپزی به دست می‌پوشند، تا که دست نسوزد. بعضاً آستینچه را از آستین جامة …

آست-اندیه (انگلیسی east indies-هندوستان شرقی) ، اصطلاحیست، که در گذشته به تیرّیتاریهای هندوستان و بعضی مملکتهای آسیای جنوبی و جنوب شرقی نسبت داده می‌شد. آست-اندیه به مقابل اصطلاح ویست-اندیه به وجود آمده بود. یوراپایها، که جزیره‌های در بهر کریب (امیری­که) کشفکردة xریستافار کالمب را اشتباهن «هندوستان» گمان کرده بودند، بعد …

آستین (austin) ، شهریست در جنوب شتتهای متّحدة امریکا ، مرکز مأموری شتت تیخس. اهالی‌اش 310 هزار نف. ار (1975؛ با اطراف شهر 400 هزار نفر). آستین مرکز مهم تجارت و صناعت است. ر­دیاپّرتوره‌ها و برای تدقیقاتهای علمی هر گونه تجهیزات استیخسال می‌کند. در آستین کارخانه‌های صناعت شیمی، خوراکواری، مبل …

استیاسینتیز (از آستیا… و سنتز-چسپانیدن) ، جرّاحییست، که در آن شکسته‌پاره‌های استخوان را (هنگام شکست استخوان) با لوازمات مخصوص (میخ، وینت، لوحچه‌های استخوانی) می‌پیوندند.

آستیاپاراز (از آستیا… و یونانی راگاز-سوراخی، مثانه) ، تُنُکشوی قَبَتهای اسفنجی و قشری استخوان را گویند. آستیاپاراز در نتیجة قسماً جبّیده شدن مادّه‌های استخوان (اکثراً هنگام پیرانسالی، شکستن استخوان، پالیامیی­لیت، آستیامییلیت، التهاب بغومها» زهرآلودشوی و غیره) به عمل می‌آید. آستیاپاراز را با اصول رینتگینالاگ آشکار می‌نمایند. آستیاپاراز بعد معالجة بیماریهای …

استیامییلیت (از آستیا… و یونانی myelos-مغز) ، پراسیسّ گزکگ-رنده و سرایت‌کننده‌ای است، که اوّل یک قسم مغز استخوان و ثانی عنصرهای بافته‌های استخوان را فرا می‌­گیرد. آستیامییلیت دو خیل می‌شود؛ غ ا ی ر ا  م ا خ س و س (کاکّهای فساد‌آور و بعضاً باکتریه‌های روده به وجود می‌آرند) …