پرالیتکولت، نام کوتاه کرده شدة تشکیلات ادبی و بدیعی و مدنی و معرفتی «پرالیترسکیه کولتوره». این تشکیلات در عرفة روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر به وجود آمده، سالهای 1917-1920 فعالانه عمل کرده است. نظریاتچیان پرالیتکولت عقیدة بنیاد مدنییتن «صرف» پرولتاری را ترغیب میکردند، که آن به مارکسیزم مخالف بود. انکار نمودن علاقة مدنیّت پرولتاری با مدنیّت گذشته، در ساحة حیات مدنی از دهقانان و انتیلّیگینسیه چودا کردن کارگران ماهیّت اساسی پرالیتکولت را تشکیل میدهد. پرنسیبهای پرالیتکولت مخصوصاً در اثرهای ا. ا. باگدناو روشن افاده یافتهاند.
سال 1920 تشکیلاتهای پرالیتکولت دارای 400 هزار اعضا بوده، 80 هزار نفر آدمان در ستودیه و کلوبهای بدیعی مشغولیت میگذراندند. قریب 20 جرنل پرالیتکولت («گارن» در مسکو، «گریدوشیی» در پیتراگرد، «زریوا زواداف» در ثمره و غیره) نشر میشدند. ابتدای سالهای20 تشکیلاتهای پرالیتکولت در بریتنیة کبیر، گیرممیه و غیره نیز به وجود آمدند، ولی آنها دیر نپایدند.
فعالیّت شاعران م. پ. گیرسیماو، و. د. الکساندراوسکیی، و. ت. کریلّاو، س. ا. آبرداویچ، ا. مشیراف-سمابیتنیک، ن. گ. پالیتهیف، و. و. کزن و غیره با پرالیتکولت علاقهمند بود. سال 1920 شاعران الکساندراوسکیی، کزن، آبرداویچ، پالیتهیف و دیگران از پرالیتکولت دور شده، گروه «کوزنیتسه» را تشکیل نمودند. عقیدههای باگدناو را تا اندازهای دیگر راهبران پرالیتکولت (پ. ا. لیبیدیف-پالینسکیی، پ. م. کیرجینتسیف، و. ف. پلیتنیاو، ف. ا. کلینین، پ. ک. بیس-سلکا) طرفداری میکردند. میل پرالیتکولت به سیپرتیزم و مختاریت مخالف پرنسیبهای لنینی ساختمان جمعیّت ساتیلیستی بود. مسئلة مستقلیت پرالیتکولت از دولت و پرتیه یکی از موضوعهای مهم مباحثوی ادبیات دورگی بود. 8 اکتبری 1920 و. ا. لنین به مناسبت سعیزد پرالیتکولت، که در آن ضرورت مختارییتش بار دیگر قید گردیده بود، لایقن ریزالیوتسیة «در بارة پرالیتکولت» را تییار نمود. با تکلیف بیورای سیاسی کم رکپ (ب) سعیزد ریزالیوتسییی قبول نمود، که موافق آن پرالیتکولت باید منبعد همچون شعبة کمیسریت خلقی معارف با راهبری رکپ (ب) کار میکرد. در مکتوب کم رکپ (ب) «در بارة پرالیتکولتها»، که دسامبر 1920 در گزیتة «پروده» نشر شده بود، مناسبت پرتیه به پرالیتکولت مویین گردیده، عقیدههای نظری راهبران آن تنقید کرده شد. پرتیة کمونیستی در اساس تحلیل فعالییت ضررناک تشکیلات پرالیتکولت نشان داد، که از زمینة میراث پیشقدة چودا شده، مدنیّت نو سوسیالیستی را برپا نمودن امکانناپذیر است. امّا راهبران پرالیتکولت از موقع پیشترة خود دست نکشیدند، که در بارة آن مقالة و. پلیتنیاو «در فرانت ایدئولوژی» («پروده» 27 سپتامبر 1922) شهادت میدهد. این مقاله را و. ا. لینین سخت تنقید کرد. پرتیة کمونیستی مناسبت نیگیلیستی ادیالاگهای پرالیتکولت را به مدنیّت پیشقدم گذشته قطعیاً محکوم و انکار کرد، که این برای تشکّل مدنیّت نو سوسیالیستی اهمیت کلان داشت. و. ا. لنین به این مناسبت نوشته است، که «مدنییت پرولتاری یک چیز از جای نامعلوم جهیده برآمدگی نیست، گپ از خود بافتة آدمانی نیست، که خود را متخصصان ساحة مدنیّت پرولتاری مینامند. این همه سراسر سفسطه است. مدنیّت پرولتاری باید ترقّی قانونی همان ذخیرههای دانش باشند، که انسانیت آنها را در زیر ظلم جمعیّت کاپیتالیستی، جمعیّت پامیشیکی، جمعیّت عملداری حاصل کرده است» (اس. ، ج. 31، ص. 296-297). در سالهای 20 پرالیتکولت فقط با کارهای تئاتر و کلوب مشغول بود. سالی1925 پرالیتکولت به اتّفاقهای کسبه داخل گردیده، 1932 برهم خرد. پرالیتکولت به عقیدههای قسمی از نویسندگان تاجیک هم تأثیر منفی رسانده است. علیالخصوص ایجادیات نذرالله بیکتاش، غلام علیزاده، اکمل امینزاده و مسعود، که در آن نوآوری به عنعنه مقابل گذاشته شده، مفهوم «انقلاب ادب» یکطرفه معنیداد کرده میشد، مثال شده میتواند. به تاریخ ادبیات از روی نظریة «جریان یگانه» بها دادن، پرزور بودن تأثیر پرالیتکولت و آموخته نشدن ادبیات گذشتة تاجیک سبب اساسی به وجود آمدن چنین عقیدههای غیرییلمی بود. از این رو، آنها ادبیات را، که منفعت خلق را افاده میکرد، از ایجادیات شاعران مدّاح، از ادبیات دینی و عرفانی و درباری کلیریکلی، که به منفعت صنف حکمران موافق بود، فرق کرده نمیتوانستند. آنها اصرار مینمودند، که تمام کلاسیکهای ادبیات فارس و تاجیک به امیران و حکومتداران ارتجاعی خذمت کردهاند. این قبیل نویسندگان ضدیتی را، که در بین برآمد صنفی و ایجادیات بدیعی بسیار شاعران وجود داشت، انکار مینمودند. حتّی بزرگتری شاعرانی را، که با ایجادیات خود در گنجینة تمدّن جهانی حصّة سزاوار گذاشتهاند، «سرایندة فئودالیزم» مینامیدند. آنها مفهومهای «مدنیّت فئودالی» و «مدنیّت دورة فئودالی» را به هم آمیخته، عقیدهای را ترغیب میکردند، که تمام مدنیّت گوزشته از غایههای ارتجاعی سفشار است. آنها صنفی و پرتیوی بودن ادبیات را درک کرده نتوانستهاند. برطرف و فاش کردن این قبیل عقیدههای لیگیلیستانه و همهطرفه آموختن میراث گذشته شرط ضروری رونق و رواج مدنیّت سوسیالیستی، از جمله ادبیات ساویتی تاجیک بود. سال 1930 در حضور کامیتیت اجرائیة مرکزی ساویتهای رسّ تاجیکستان با سرداری ا. لاهوتی تأسیس شدن کامیتیت علمی، آخر سال 1932 گشاده شدن بزة تاجیکستانی اف سّسp و سال 11951 به آکادمی فنهای رسّ تاجیکستان تبدل یافتن آن، با قرار کم پک (ب) تاجیکستان از 16 ژوئیة سال 1933 در دوشنبه تشکیل کرده شدن گنجینة دستنویسها، سالی1938 در نزد کمیسریت خلقی معارف رسّ تاجیکستان تأسیس شدن انستیتوت زبان و خط، مخصوصاً تشکیل کردن شعبة شرقشناسی اف رسّ تاجیکستان زمینة بااعتماد تحقیق علمی میراث گذشته بود. در آموزش میراث گذشته و برباد دادن تخیلات پرالیتکولتچیگی سهم عالمان و نویسندگان معروف س. عینی، ب. غفوراف، م. عاصمی، م. تورسونزاده، ا. میرزایف، ا. بهاءالدّیناو، ن. معصومی، 3. رجباف، ش. هوسیینزاده، ر. هادیزاده، م. رجباف و دیگران کلان است.
د .: لنین و. ا. ، آ لیتیرتوری ا اسکوسّتوی، میلاد، 1989-سیفاللهاف ا. ، عقیدههای ادبی لنین و ادبیات تاجیک، د. ، 1976؛ سمیرناو ا. . لنینسکیه کانتسیپتسیه کولتورنایی روالیوتسی ا کریتیکه پرالیتکولته، در مج .: استاریچیسکیه نوکه ا نیکاتارыی پرابلیمы ساوریمینّاست، میلاد، 1989؛ گاربوناو و. ، لنین ا ساتسیلیستیچیسکیه کولتوره، میلاد، 1972؛ همان معلّ. ، و. ا. لنین ا پرالیتکولت، میلاد، 1974.