معلومات آخرین
Home / علم / تناسوخ

تناسوخ

تناسخ (عربی-نقل، گذشتن یک چیز به چیز دیگر) ، تعلیمات دینی و فلسفیست در بارة انتقال نفس از یک تن (مُرده) به تن دیگر (نبات، هیوان، انسان). اگر اعمال نفس نیکو باشد، وه‌ای گویا بعد مرگ به تن شریفتر و اگر رفتار او نیکو نباشد، به تن وضیعتر از پیشین نقل می‌شده است. تناسخ در اخد باستان پیدا شده بود. منبعد ضمن انکشاف دینها و جریانهای دینی و فلسفی (برهمنیه، بودائیه، هندویه) تکمیل یافت و یکی از مهمترین اصولهای نظریات آنان گردید.
در یونان قدیم تعلیمات تناسخ را آرفییان، پیفگاریان. افلاطون و پیروانش انکشاف داده‌اند. در شرق غایه تناسخ به تعلیمات مانویه نقش روشن گذاشتست.
یسلام تناسخ را رد می‌کند. ولی وه‌ای در کشورهایی، که پیش زیر تعسگر ایدئولوژی زردشتیه بودند، این عقیده را کمیلن شکست داده نتوانست. باقی ماندن نظریة تناسخ در عقاید بعضی فرقه‌های اسلام و آثار یک زمره متفکّران عصرهای میانه از همین خصوص درک می‌دهد. مثلاً، در «زادولموسافیرین» آمده، که اسماعیلیان غایی به تناسخ اعتماد دارند. در «ال-ملل و ن-نیهل» قید شده است، که ان-نزّام و شاگردان او فضل ابی هدسی، اقمد ابن هیت نیز به تناسخ قائل بودند. ولی در تاریخی فلسفة تاجیک و دیگر خلقهای شرق نزدیک و میانه این عقیده را نه همه معقول دانسته‌اند. مثلاً، ابن سینا در «ازهویه» این عقیده را با دلیلهای عقلی و نقلی رد کرده است. ناصر خسرو، که از اسماعیلیان اعتدالی بود، نیز به تناسخ اعتماد نداشت و آن را نظریة کاملاً باطل می‌شمارید؛ عقل تصوّف نیز تناسخ را مزمشت کردز اند. محمود شبستری می‌نویسد:
تناسوخ ا-آن سبب شد کفر و باطل،
ک آن از تنگ‌چشمی شد حاصل.
یلم خازیره تناسخ را رد می‌کند، زیرا، موافق آن، نفس (شعور) جوهر مستقل نبوده، بلکه خاصیت مغز سر انسان است و بیرون از آن مستقلانه وجود داشته نمی‌تواند. د. دینارشایف.

Инчунин кобед

سفر

سفر (عربی-تهی، خالی) ، ماه دوّم سالشماری قمری هجری، که از 30 روز عبارت است. …