راضی ابوبکر محمّد ابن ذَکریا ابن یحیی. (28. 8. 865، رهای-25. 10. 925، رهای) ، فیلسوف و طبیب بزرگ فارس-تاجیک. در آوان جوانی به کسب زرگری و صرّافی شغل داشت. از چهلسالگی به آموزش طبّ و فلسفه رو آورده، هر دو را به خوبی فرا گرفت. بعد از این اوّل ادارة بیمارستان رهای و ثانی بیمارستان بغداد به او سپرده شد. چند وقت طبیب دربار امیر خراسان عبوسالیه ابن اسحاق منثور (وفاتش 915) نیز بود. چنان که از «کتاب-ال-اسرار» و «کتاب و سرّ-ال-اسرار» خود وهای برمیآید، او یک قسم عمرش را در ماوراونّر گذرانیده است و با دایرههای علمی این کشور رابطهها داشته است. راضی در آخر عمر خود نابینا شده، دستش از کار مانده بوده است.
ز راضی آثار بسیاری مانده است. ابن ندیم 164، قیفتی 133، بیرونی 184، ابووسیبیه 234 اثر را به وهای نسبت میدهند.
ز آثار فلسفی راضی فقط پارچهایی در ضمن اثرهای مؤلفان متأخَّر و حریفان غایویاش باقی مانده است. اصول اساسی فلسفی راضی از اثبات قدیمیّت و ابدیّت پنج جوهر-مادّه، زمان، مکان، آفریدگار و نفس عبارت است. «پدید آمدن تبایع،-نوشته بود او،-از چیزی بوده است و آن چیز قدیم بوده است. و آن هیولا بوده است. پس هیولا قدیم است و همیشه بوده است. و لیکن مرکّب نبوده است، بلکه گشاده بوده است. و به آخر کار، که آدم برخیزد، هیولا همچنان، که بوده است، گشاده شود و همیشه گشاده بماند. در خصوص رابطة ملال با هیولا راضی میگوید: «چون مر هیولا را، که قدیم است، از مکان چاره نیست، پس مکان قدیم است». دلیل اوّلین و معتمدترین راضی بر اثبات قدیمیّت و ابدیّت مادّه آن است، که چیزهای جسمانی به هیچ وجه نمیتوند از عدم پیدا شوند. هر یک چیز مادّی نو پدیدامده ناچار سبب، مایه و اساس مادّی دارد و «روا نیست، که چیزی قائم به ذات، که جسم است، از هیچ پیدا شود».
در باب آفریده شدن یا نشدن عالم بحث کرده راضی ثابت مینمود، که «ابداع (آفرینش) مودال است و ممکن نیست، که خدا چیزی پدید آورد نه از چیزی». ضمن این محاکمه راضی خلاصه برآورده بود، که خود مادّة عالم نیز قدیم است: «چون اندر عالم چیزی پدید همیناید مگر از چیزی دیگر، این حال دلیل است، بر آن که ابداع مودال است… و چون ابداع مودال است، واجب آید، کاد هیولا قدیم باشد».
نزریة قدیمی مادّه و محالی ابداع رازی را به اعتراف عقیدة اتمیستی آورده است. به عقیدة او هیولای مطلق از جزوهای تقسیمشونده عبارت است. عالم و اجسام و حوادث رنگین آن از همین جزوها ترکیب یافتهاند و در آخر گسیخته باز به آنها برخواهند گشت. راضی فنا شدن جسمهای عالم را نه فنا شدن هیولا (متیریه) از بلکه برگشتن به سوی جزوهای تقسیمناپذیر آن میداند. این جزودها از نظر او ازلی، ابدی و فناناپذیرند. این دلیل آن است، را که راضی به پرنسیب بقای هیولا (مادّه) معتدید بوده است. راضی ضمن دلّ این مسئله مسئلة میزای (اندازه) را به میان گذاشته، نشان دادن خواسته است، که هر یک جسم و حادثه میزان هستی خود را دارد و چون از آن بگذرد، ماهیتش تغییر مییابد.
در نظریة معرفت راضی عقیدة دانستشوندگی عالم را تقویت داده است. او باوری داشت، که انسان به دانستن همه چیز و حادثههای قادر است و در عالم چیزی نیست، که اهل انسان به آن راه نیابد. نظریة معرفت راضی از جهت ماهیّت خود به نظریة انعکاس خیلی قرابت دارد، چون که او دانش را نتیجت تأثیر اشیا و حادثهها به احساسزای انسان میداند. راضی ضمن همین اعتقاد گناسیالاگی به هرگونه هورافات ضد برآمده، به تنقید شدید دین پرداخته است: 1 «احیان و مذهب،-نوشته است او،-مخالف به اندیشههای فلسفی و علمی دستند. کتابهایی، که به نام کتب آسمان معروفند، کتبی خال از ارزش و اعتباراند. آثار کسانی از قدما، مانند افلاطون، ارسطو، اقلیدس و بوقرات خدمت مهمتر و مفیدتر به بشر کرده است».
در آثار فلسفی راضی مسئلههای اخلاق نیز مورد تههیق. مفصل قرار گرفتهاند. او در «اتّیاب-عور-روحانی». ، «سیرّه-ال-فلسفیه» و «کتاب-ال-لذّت» به macعلههای تربیة عقلی و اخلاقی، راه و واسطههای تأمین خیریّت عموم و سعادت آدمی، عقل و انصاف، لذّت و عذاب، مقصد و مرام حیات انسان توجّه زیاد ظاهر کرده است. «مرتبة برتریر ما،-از جمله نوشته است او،-نه به لذّت جسمانی غوطهور شدن، بلکه کسب علم، تطبیق عدالت و کامیاب شدن به خیر عموم است. این باشد نه با زهد و تقوا، بلکه در نتیجة اشتراک فعالانه در حیات اجتماع، نه با اطاعت به دین و پیشوایان دینی، بلکه با یاری آموختن فلسفه میسّر میشود». راضی برای اخلاق میزان مطلقی را قائل نیست و اصول اخلاق سلطان و رعیت، دارا و کمبغل و عالم و آمی را یکسان ندانسته، بین آنها فرد میگذارد.
بعزی مؤلفان سرچشمهها رازی را پیرو فلسفة پیفگار میدانند. در ادبیات فلسفی خارجه ادیدهای موجود است، که گویا راضی پیرو فلسفة افلاطون بوده است و حال آن که اصول فلسفی راضی اساساً متریالیستی بوده، اصول فلسفة پیفگار و افلاطون ایدهآلیستیست.
m. دمارشایف.
Инчунин кобед
سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی
سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی (سال تولد و وفات نامعلوم) ، لغتنویس فارس-تاجیک (عصر 15). در …