آتزاویستها، گروه آپّارتونیستی چپ، که سال 1908 در رسدرپ با سرداری ا. ا. باگدناو تشکیل یافته بود. آتزاویستها روحیة «… عنصران خام بلشویزم» را افاده میکردند (لنین ولاديمير الیچ، اثرها، جلد 16، صحیفة. 55)… آنها از دومة دولتی جیغ زده گرفتن (نامشان از آتزыوت) دیپوتتهای فرکسیام cاتسیل-دموکرات، بس کردن کارهای پرتیوی تشکیلاتهای لیگلی و نیملیگلی صنف کارگر (اتّفاقهای کسبه، کااپیرتیوها، کلوبها و غیره) و در تشکیلاتهای غیریلیگلی پرتیوی مرکزانیدن کار را طلب میکردند.
اتزاویستها دعوا مینمودند، که حکومت پادشاهی اکنون به مانرخیة برجوزی تبدل یافته است، کریپاستنیکها-پامیشیکان باشند «اروپایی»، برجوه شدهاند. آنها از موقع چپچیگی ناگزیری روالوتسیة دوّم برجوزی-دموکراتی را رد کرده، چنین میحسابیدند، که این گونه ریوالیوتسیه کیها گذشته رفت و در پیش روالوتسیة «صاف پرولتاری» هست. آتزاویستها شرایط ریکسیة 1908-10 و در روسیه موجود نبودن وضعیت روالوتسیانی را به نظر نگرفته، قطعیاً طلب و دعوت میکردند، که شعار روز شورش مسلّحانه باشد و فوراً عملیات آشکارای روالوتسیانی برده شود.
ولدیمیر الیچ لنین تاکتیکة آتزاویستها را «… تاکتیکة نگاه داشتن (کانسیرو کرده نکاح داشتن) سخنان روالوتسیانی…» دورة روالیوتسیام یکم روس نامیده بود (اثرهای، جل 34، صحیفة 433). فعالیّت آتزاویستها به موجودیّت خود پرتیه خطر داشت. از روی توصیف لنین، آتزاویزم «. . لیکویدتارچیگی… چپ»، «… طرف چپّة منشویزم» بود (اثرهای، جلد 15، صحیفة 366-367). کنفرانسم 5-ام عمومیراسّنیگی رسدرپ (ژانویه 1909) لیکویدتارچیگی را محکوم نموده، از آتزاویستها قطعیاً جدا شد. سرکردة آتزاویستها باگدناو از صف بالشیویکان خارج کرده شد. دسامبر 1909-م آتزاویستها و التیمتیستها گروه ضدپرتیوی «وپیریاد» را تشکیل کردند. بعضی آنها: لونچرسکیی، لیداف، پاکراوسکیی و دیگر بعدتر کمبودیهای خود را اعتراف کردند.