موقیمی
اسار مقیمی اساساً از غزل، مخمّس، مربّع، مثنوی عبارت است، ولی شاعر به اشعار خود مضمون و مندرجة تازه داخل کرده، ترنم دوستی و وفاداری، توصیف فضیلت، همت، عدالت و انصاف برین خصلتهای خجستة آدمی را در مدّ نظر گذاشته است. مثلاً، شعرهای «سیر باغ»، «دلم به تو»، «نامه نوشتی» همین گونهند. در شعر «آه، نمیپرسد حالم را آشنایی» و غیره موضوع مذمّت زمانه موقع نمایان دارد. هجویات مقیمی تمام واسطه و اسلوبهای هجونگاری ادبیات کلاسیکی را در بر گرفته، در این حال صنعت هجوی را یک درجه بالا برداشته است و به آن مضمون کانکریت داخل کرده است («طنابچیها»، «هجو ویکتار»، «واقعة ویکتار»، «در شکایت لختین»، «هجو خلیفة مییگتیپ-په» و غیره). مقیمی اوّلین شاعر ازبک است، که در موضوع ذکر احوال صنف کارگر با عنوان «در تعریف بای ماسکانچی» شعری گفته است. در شعرن «انتخابات» مقیمی سیاست ضد خلقی حکومت پادشاهی روس، ساختهکاری عملداران را سخت تنقید کرده است.
نعنههای پیشقدم ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک، اینچنین دایرم ادبی بخارای نیمة دوّم عصر 19 در تشکّل ایجادی مقیمی رل مهم بازیدهاند. مقیمی با یک قطار شاعران تاجیک-اسیری، زوفرخانی جندری و دیگر رابطة ادبی داشت و به زبان تاجیکی نیز شعر گفته است. زوفرخان جوهری بخشیده به مقیمی داستانهای تألیف کرده است. در قوقند خانه-موزی مقیمی تأسیس شده است.
اسناونی: تنلنگة اثرلر، تاشکینت، 1973؛ اثرلر، تاشکینت، 1974.
دبیات: یعقوباو ه. ، ازبک دموکرات شاعر مقیمیی، تاشکیّت، 1973.
ن. خالمحمّداف.