خطّاطی، خوشنویسی، صنعت خط شیوای و زیبا. تاریخ خطّاطی با تحوّل خط و آلت اساسی کتابت قلم (نیقلم) سخت مربوط است. غرض از خوشو خوب نوشتن نه فقط آسان خواندن خط، بلکه به ایهتیراس آوردن ذوق خواننده، ملیح و بدیع کردن خط بود. xتّاتی در بین بعضی خلقهای شرق نزدیک در اساس خط عربی انتشار یافته است. نوعهای معمولترین و اساسی خط گذشته اصول ششگانه و یا اصول سیتّه: ثلث، نسخ، موهقّق، ریهان، طوقیع و رقاع حساب مییابد، که اساس همة آن خط کوفیست. منبعد او مخلوط شدن خطهای ذکرشده خیلهای دیگر، از جمله، تعلیق، نستعلیق، شکسته و غیره پیدا شدهاند. اسلوب خطّاطی به خیلهای خط وابسته است. xتّاتی چون عروض، بدیع، قافیه و دیگر علمهای عصرهای میانه قانونهای مخصوص، نظریه و عملیة خود را داشت، . که خوشنویسان آن را حتمة رعایه میکردند و از دایرة آن بیرون نمیبرآمدند. به نظریة خطّاطی خطّاطان نامی عصرهای 10-11 ابوعلیمحمّد، که چون ابن مقله مشهور است و علی ابن هلال (ابن بوّاب) اساس گذاشتهاند. عنعنههای آنها را یاقوت مستعسیمی دوام داده، از جهت نظریهوی انکشاف و رواج داده است. در سیستم تعلیم عصرهای میانه خطّاطی چون اوع مخصوص ایجاد بدیعی حساب میشد. برای تعلیم آن سه عامل مهم: تعلیم درست، مشق پیوسته و تازگی روح شرط است.
نازوکی و خصوصیتهای هر یک خط و از خود کردن آنها به آموختن قانونیّتهای مخصوص، که از طرف دانندگان نظریة خطّاطی در عصرهای 10-13 مویین شده بود و اصلاً به اصول متیمتنکی کشیدن حرفهای علیحده و المنتهای جداگانة آن اساس یافته است (یعنی رعایة تناسب) ، وابسته بود. برای نوشتن همه گونه حرف در شکل علیحدهاش برای خطوط ششگانه و نستعلیق، دانندگان نظریة خوشنویسی دایره را اساس قرار داده بودند. در داخل دایره سهکنجة برابرطرف، کودرت و پنجکنجه کشیده میشد و از روی آن اندازة حرفهای علیحده و جزءهای آن را مویین میکردند. قطر دوره برای هر یک خیل خط علیحده بود و آن از روی مقدار نقطهایی، که با نیقلم به شکل رامبهای به هم پیوست از بالا به پایان گذاشته میشد، مویین میگردید. چنانچه، قطر دورهای، که برای نوشتن حرفهای خط موهقّق مویین شده بود، به هشت نقطه، برای خط ثلث هفت نقطه، برای خط طوقیع شش نقطه مقرّر شده بود.
گر درازی حرف الف (i) برابر قطر دوره باشد، جزء مدوّر جم () ، این () برین حرفها در علیحدگی به نصف دوره و حرفهای به طریقی افقی نوشته میشدگی از قبیل بی () ، پی () و غ. از روی خاردة دوره ثبت میشدند. کودرت درون دوره حجم یک جزء دامن کاف؛ لام (برین حرفها و اندازة حرف شوپ» () را مویین میکرد. کنجهای سهکنجة برابرطرف باشد، شکل حرف دال () و سَرَک قاف () ، میم () واو () آرین حرفها را مویین مینمود. پنجکنجه باشد، برای درست مویین شدن حجم سَرَک جم () و همی قبیل حرفها، انچویین برای عنیق شدن اندازة قسم پایان حرفهای واو () ، ری () و غیره خذمت میکرد. بعضاً به جای این سیستمای مرکّب و حساب متیمتیکی اصول بسیار ساده-حساب نقطهها به اساس گرفته میشد. چونایچ، درازی حرف الف در خط ثلث برابر هفت نقطه (. ) ، در خط موهقّق-هشت نقطه، در خطّ طوقیع-شش نقطه، درازی حرف «بی» () باشد، در خط ثلث شش نقطه () ، موهقّق هفت، طوقیع پنج نقطه، دامن حرفهای جم () ، این () در خط ثلث ده و نیم، در خطهای موهقّق و طوقیع نه نقطه مویین شده بود.
در برابر ابن مقله، ابن بوّاب و یاقوت مستعسیمی در نظریة خط و خطّاطی خوشنویس نامی عصر 15 سلطانلی مشهدی نیز حصّة کلان گذاشته است. در رسالة «آداب-ال-مشق» او بار اوّل دو اصول آموزش-نظری و قلّمی بیان شده است. نظری-مشاهده کردن و آموختن خط استادان گذشته، قلمی-مشق پیوسته از روی یگان نسخة زیبا و دلخواه. عنعنه و نوآوری خطّاطی در رسالة میریماد قزوینی، که برای اسلوب خاص خط داشتن هر یک خوشنویس دعوت میکرد، بیان شده است. خوشنویسان اکثر به دو طرز-جلّی و خفل مینوشتند. عادتاً مشق خفی روزانه و مشق جلی شبانه به جا آورده میشد. در عصرهای میانه هر یک خوشنعیس میبایست، اقلاً با سه نوع خط: ثلث، نسخ و نستعلیق نوشته میتوانست. اکثریت با خط ششگانه و نستعلیق خیلی خوب و مرغوب مینویپگتند. مشق پیوسته یکی از عاملهای اساسی نگاه داشتن خط خوب حساب میشد. برای خوشنویس برکمال شدن، پنج چیز را ضرور میدانستند-دقّت طبع، وقوف از خط، قوّت دست، طاقت محنت و کمال اسباب کتابت.
مواد اساسی خوشنویسان سیاهی و دیتر جوشههای رنگه، کاغذ سفید و رنگه و مرمری، نیقلم، قلمتراش، مسطر، قلمدان، سیاهیدان، مهرک، قلمقت حساب میشد. در ریسادههای راجع به خطّاطی از جمله، در «رسالة خط» سلطانلی مشهدی، «مداد-ال-خطوط» میرلی هرویی، «آداب-ال-مشقل-ل میریماد قزوینی»، «رسالة خط منظوم» مجنون ابن کمالالدّین محمود رفیقی معروف به مجنون چپنویسگ «رسالة خط» شفیا، «رساله در اصول و قواعد خطوط سیتّه» فتحالله احمد ابن محمود و غیره اصول تییار کردن سیاهی و تناسب ترکیب آن شناختن نیقلم و طرز تراشیدن آن، شناختن کاغذ و آهر مالیدن به آن، قت زدن نیقلم و غیره باب علیحده جدا کرده شده، هر یک آن به تفصیل ثبت شده است.
مجموی قاعدهای را، که در خوشنویسی جاری و معمول بود، قواعد دوازدهگانه مینامیدند و آن اصول، ترکیب، کرسی، صعود، نزول، پیسبت، دور، سطح، قوّت، ضعف، صفا و نشان است. xتّاتی در مشرقزمین همچون نمود صنعت پدید آمده، چون صنعت تصویری و دیگر نمود صنایع نظریهچیان مشهور و خوشنویسان زبردست خود را داشته است. ه. عاقلاو.