فخرالدّین گرگانی اسد (سال تولد و وفات نامعلوم) ، شاعر فارس-تاجیک (عصر 11). جزئیات ترجمة حالش، تحصیل علم، واقعات دورة جوانی و کمالاتش را تذکرهنویسان ناوردهاند. از اشعارش برمیآید، که او علمهای زمانش را خوب آموخته بود، از ادبیات فارس-تاجیک، ادبیات عرب وقوف کامل داشت و با زبان پهلوی نیز شناس بود. فعالیّت ایجادیاش در خدمت دربار حکمران زادگاهش شروع شد. ولی در این جا با سبب دشمنی حسودان و بیمهری حاکم کارش برار نگرفت. شاعر مجبور شد، که به جستجوی ممدوح نو راه دربار سلجوقیان را پیش بگیرد. در شهر مرو به سلک شعرای طغرلبیک (حکمران 1040-63) داخل شد. در بزمها، سفرهای حربی طغرلبیک شرکت میاکرد. فخرالدّین گرگانی تقریباً تا سال 1063 در قید حیات بوده است.
ز آثار فخرالدّین گرگانی پارچههای قصاید به ابیات پراکنده به واسطة تذکرهها، اینچنین داستال «ویس و رامین» تا زمان ما باقی ماندهاند. خصوصیت اساسی اشعار فخرالدّین گرگانی پرقوّت بودن جنبة هجوی آنهاست. مثلاً، عوفی در «لباب-ال-الباب» پارچهای را از یک قصیدة شاعر آورده است، که در آن حاکم گرگان برای قدرناشناسیاش مذمّت کرده شده است:
بیسیار شعر گفتم و خواندم به روزگار.
یک-یک به جهد بر سیقّتولمولک شهریار.
شاخ تر از امید بکیشتم به خدمتش،
ان شاخ خشک گشت و نیاورد هیچ بار.
دعوای شعر کرد و ندانست شاعری
و-آن گه کرد نیز به نادانی افتخار،
3-او گاوتر ندیدم و نشنیدم آدمی،
در دولتش عجب غلطی کرد روزگار.
ومید من دریغ بدان خامقتلبان،
شعار من دریغ بدان روسپیتبار.
Инчунин кобед
سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی
سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی (سال تولد و وفات نامعلوم) ، لغتنویس فارس-تاجیک (عصر 15). در …