اهیا (ار. ز نو زندشوی، عمر دوباره یافتن، رینیسّنس، یک دورة خاص ترقّیات فرهنگی و اجتماعیست در تاریخ غرب، که در انتهای عصرهای میانه به وقوع پیوسته است؛ در تاریخ مملکتهای اوراپة غربی و مرکزی مرحلة گذرشی بود در بین عصرهای میانه و عهد قدی. از این ر و از آغاز ه. میل و مضمون ضدفیادلی داشت. ه.-ا غرب در اتلیه آغاز شد و از ا-های 13-14 در روند انکشاف تمایلهای ریلیستی در ایجادیات شاعر دنتی، معمار ارنالفا د کمبیا، هیکلتراش نیکالّا پیزنا، رسّامان پیت را کولّین و مخصوصاً چاتّا ظهور یافت. ایجادیات نمایندگان دورة ه.-را حس باوری به امکانیّتهای زیاد انسان، به اراده و عقل و ذکاوت آن، انکار سخالستیکی و زندگی زاهدانه (اخلاق اومانیستی اتلییویها لارینتسا ولّه، پیکا دیلّه میرنداله و دیگ .) فرا گرفته بود. راه ترقیب نمودن ایدهآل موزونی و متناسبی، ایجادیات از هر گونه غایههای دینی آزادی شخص، زیبایی و هماهنگی واقعه، به انسان همچون هستی اساسی نظر کردن و قانونهای اساسی به وجود آمدن عالم مادّی اهمیت غایوی صنعت دورة ه.-را افزون نمود، دایرة فعالیّت صنعتکاران وسیع شد. در صنعت معماری بناهای جمعیّتی، قصر و کُشکها و خانههای شهری نقش مهم داشتند. معماران (برونیلّیسک، البیرت، برمنتی، پلّدیا در اتلیه، لیسکا، دیلارم در فرنتسیه) عمارتها را با تناسب قسمهای بنا و آرایش بدیعی آنها، تیم و راهروهای تاکدار، ستونها و رواق و گنبذها آرا داده، به آنها شکوه و حشمت میبخشیدند. رسّامان (دانتیلّا، مزچّا، پی را، دیلّه فرنچیسکه، منتینیه، لیانردا ده وینچ، رفال، میکیلندیلا، تیتسین، ویرانیزی، تینتاریتّا در اتلیه؛ یان ون اییک، راگیر ون دیر وییدین، برییگیل در ندیرلپد؛ دیوریر، نیت-خردت، خالبییپ در ژرمنیه؛ فوکی، گوجان، کلوه در فرنتسیه) موپ-تزم طرز تصویر بدیعی همة ثروتهای عالم واقعی-تصویر حجم، فضا، نور، تصویر قامت انسان (از جمله تصویر عریان) و محیط واقعی-انتیریر و منظره را از خود مینمودند.
در ساحة ادبیات دورة ه. یادگاریهای بیهمتا، به مثل «گرگنتیوره و پنتگریوال» (1535-56)-د ربلی، درمههای شکسپیر، رمان «دون کیشوت» (1605-55)-ا سیرونتیس و غ. به وجود آمدند، در آنها حسن توقّوه به دورة عتیقه با مدنیّت خلقی، روح کمدیوی با هستی فاجعویی رابطة عضویی داشتند. سانیتههای پیتررکه، ناویلّههای بکّچّا، داستانهای قهرمانی اریاستا، تسّا، هجو ضدکلیریکلی (رسالة ایرهام راتّیردمی «تعریف حماقت»، 1511 و غ .) با جنرهای گوناگون، شکلهای انفرادی و مضمونهای ملّی غایه دورة ه.-را تجسم مینمودند. در موسیقی، که آهنگ صمیمانة اومانیستی دارد، پالیفنیة سازی و آوازی انکشاف یافته، شکلهای تازة واکلی غیریدینی (فراتالّه وویلانتیله در اتلیه، ویلینسیکا در اسپنیه، بلّده در انگلیه، مدریگل) و موسیقی انسترومینتلی (سازی) به وجود آمدند؛ این دوره برابر پیدا شدن جنرهای نو موسیقی-یکهخوانی، کانتته، آرتاریه و آپیردا، که برای به وجود آمدن گامافانیه (نوع موسیقی بسیاراوازه) مساعدت نمودند، به آخر میرسد.
در دورة ه. غایههای فلسفی نوفلاتونیه (فیچینا) و پنتییزم (پتریتس، برونا و دیگ .) ، کشفیاتهای بزرگ در علمهای جغرافی، استرانامیه (سیستم گیلیا-تسینتری را کشف کردن کاپیرنیک) ، آناتومیه (ویزلیی) صورت پذیرفتند. غایههای ه. به برهم خردن تصوّرات دینی و فئودالی مساعدت نمودند و اکثراً به طلبات جمعیّت نوزاد برجوزی موافق بودند.