تدریج، گردسیه در بیولوگیه، پرنسیب زینه به زینه، و ساده به مرکّب انکشاف یافتن طبیعت زنده را گویند، که ج. ب. لمرک پیشنهاد کرده است.
مفصلتبلرزه
تبلرزه، احساس خنکیست، که در نتیجة تنگشوی رگهای خونگذر پوست یکجایه با لرزش و تشنج موشکهای پوست (مرغک پوست) به اشل میآید. تبلرزه بیشتر در ابتدای تب، هنگام سرایت بیماری، جراحت و غیره پیدا میشوزد. هنگم تبلرزه حرارت بدن بلند شده، گرمی خارج میشود؛ بعد تبلرزه قطع میگردد. تبلرزه در …
مفصلطبیعت
طبیعت (از عربی-نهاد، طینت) ، به معنی کلّی تمام هستی، جمیع موجودات، همة شکلهای ظهورات و سویههای تشکیلات متیریة متحرّکه را نامند؛ به معنی جزء محیط زیست را گویند، که با آن جامعة انسانی در جریان مبادلة مادّه و تأثیر متقابل بود. در عرف طبّ کلاسیکی فارس-تاجیک به چهارمعنی آمده: …
مفصلتبیس
تبیس (لاتینی tbیs-پوسش) ضعف حراممغز، یک نوع بیماری مزمن عصبیه، که ظهور منبعدة سیفیلیس است. اسیب حراممغز باعث اختلال حس موشک و بندها، تز راهگردی (اتکسیه) ، سبب خله، نامرتّبی تغذیه بافتهها و غیره میگردد.
مفصلتووشقان
تووشقان، موش دوپا، تووشقانیها (dipodidae) ، یک نوعجانور موشمانند را گویند؛ ازروی تصنیف علمی عایلة شیرخوریست، منسوب خایندهها. درازی تنش 5، 5-25 سم؛ پایهای عقبش نسبت به نایهای پیش درازند. در ا.ج.ش.س. 22 (از جمله در تاجیکستان 2) نمود تاووشقان هست. زنمستان تاووشقان خواب میرود. تاووشقان شبانه یا وقت شام …
مفصلتوسن
توسن، اسپ جوان رام نشده را گویند.
مفصلتوابیل
توابیل، نباتات خشکیست، که برای خوشبویی یا خوشطعم نمودن طعام (مثلاً، زیره، کشنیز، مورچ، هل، دارچینی، زردچوبه، قرنفل و غیره) استفاده میبرند.
مفصلتبخال
طبخال، اچوق (در لاتینی نیگریs simplex) ، یک نوع کسلی پوست، پردههای لعابی، چتم و غیره را گویند، که ویروسها به وجود میآرید. به آدم بعضی هیوانات سرایت میکند. تبخال بیشتر در جای پیوستشوتگه پوست با پردههای لعاب (لب، پلک، عضوهای جنسی و غیره) همراه بعضی بیماریهای سرایتی مشترک (گریپ، …
مفصلتباشیر
تباشیر، تواهشیر، تبهشیر، 1) خیزران، خیزوران، خیزوران، نی هندی، بامب و، بامبوک (وmbusa، وmbusaseae) ، گیاههای خوشهدار درختمانندی را گویند، که با نام خیزوران معمودند. اساساً در ناقیههای تراپیکی و سوبتراپّکی آسیا، افریکه و امریکا میرویند؛ 2) یک نوع مادّة سفیدیست، که از مغز نی هندی-خیزوران گیرند و آن خصوصیت …
مفصلتبابت
طبابت، معالجه، دوا کردن بیمار.
مفصل