طریقت (عربی-راه، روش، مذهب) ، از مفهومهای اساسی تصوّف بوده، یک زینة حتمی تکامل اخلاقی و معنوی سالک را افاده میکند؛ عادتاً بعد شریعت و پیش از حقیقت (بعضاً معرفت) میآید. اصطلاح طریقت در عصر 9 پیدا شده است ،. طریقت قاعده، تله-بات و زینههای مخصوص-مقامات را مالک بوده، به توبه، صبر، شکر، خوف، رجا، فقر، زوخد، توکّل، محبّت و امثال این تقسیم میشود. در این مرحله مرید باید ارادة خود را کاملاً به اختیار مرشد داده، برای خودشناسی کوشش نماید.
sufi
در طریقت سالک به طرز روحان و ریاضت جسمانی از پی شناخت خدا میشود. موافق طلبات طریقت صوفی باید نقد مادّیات شخصیت خود را، که مانعه اساسی وصول حق است، صرف معرفت وجود مطلق روحانی گرداند. اصول و قاعده و مرحلههای طریقت وابسته به طلبات سلسلههای صوفیّه تغییر و تکمیل یافتهاند. مثلاً سعدی در کلیاتش جهت عرفانی طریقت را صرف نظر کرده، تمایل اجتماعی آن را تقویت داده است:
تریقت به جز خدمت خلق نیست،
به تسبیح و سجّاده و دلک نیست.
تریقت و طلبات آن ماهیتاً ارتجاعی بوده. غیریفعالی، افتادروهی، مطیع بودن و امثال این را تر-غیب مینماید. جهت جالب دقّت طریقت از آن عبارت است، که در وهای بعضی عنصرهای نسبتاً پیشقدم دایر به تربیة شخصیت، ریاضت اخلاقی، تکمیل معنویات و خودشناسی جایی دارند. طریقت-را بعضاً به جای سلسلة تصوّف نیز استفاده میبرند. م. سلطاناو.