ترجمة بدیعی، یک نوع ایجادیات بدیعی، تفسیر وحدت شکل و مضمون اثر بدیعی از یک زبان به زبان دیگر، عیان نمودن تأثیر استتیکی اثر آریگینل به زبان غیر. ترجمة بدیعی در پیشرفت تمدّن مقام بلند دارد و انکشاف تمدّن هم به رواج آن مساعدت مینماید، یعنی ترجمه و شرایط تاریخی همبستهاند. از این جاست، که ترجمه عموماً و ترجمة بدیعی خصوصاً، صاحب تاریخ دامنهداریست. ترجمة بدیعی از دیگر نوعهای صنعت، پیش از هسمه، با وسیلههای بیان فرق میکند، اگر وسیلة بیان موسیقی-آهنگ، معماری و هیکلتراشی-شکل و طرح، رسّامی-تابشهای رنگ باشد، پس ترجمة بدیعی به واسطة زبان افاده میشود. از این جهت ترجمة بدیعی به ادبیات آریگینلی قرابت کند هم، از آن تفاوت نیز دارد. ادبیات آریگینلی مال یک 1 ملّت است، ولی ترجمة بدیعی به دو ملّت تعلق دارد-هم به ملّت مؤلف اثر، هم به ملّت مترجم. قانونهای انکشاف ترجمة بدیعی را نظریة آن و تنقید ترجمة بدیعی میآموزند. ترجمة بدیعی اساساً از میانههای عصر 20 مورد تدقیق همهطرفه قرار گرفت. در نتیجه علم ترجمه به وجود آمد، که آن با «ترجمشناسی»، «ترنسلتالوژی»، «نظریة ترجمه» و غیره یاد میشود.
تعریخ پیدایش ترجمة بدیعی را مویش کردن دشوار است. ظاهراً ترجمة بدیعی برابر پیدا شدن ادبیات دو خلق گوناگونزبان به وجود آمهاده است.
مسلن، موافق خبر یکی از منجّمان و مترجمان تاجیک فضل ابوسهل (وفات 815) اسکندر مکدونی به ترجمه توجّه زیادی میکرده است: «اسکندر پادشاه یونانّیان… آن چه در دیوانها و خزینههای استخر بود، رونوشتی برداشته و به زبان رومی و قیبتی برگرداند و پس از آن که از نسخهبرداریها مراد نیازش فراغت یافت„ همه را در آتش انداخت». بین کتابهای ترجمهشده اوستا نیز بود. اوستا در دورة ساسانیان به زبان فارسی میانه (پهلویی) ترجمه و تفسیر شد، که آن «زند» نام گرفت. این را نخستین ترجمه در تاریخ ادبیات فارس-تاجیک شماریدن ممکن است. دانشمند عرب ابن ندیم (وفات 1000) در چند فنّ (فصل) «ال-فهرست» اش عاید به اوضاع ترجمه تا عصر 10 بحث کرده است. ابن ندیم دهها مترجمان آن دورهها را ذکر میکند، که هر یکی سه-چار زبایی را به خوبی میدانستهاند، در علمی عامل بودهاند.
یکی از ترجمانهای مشهور آن دوره روزبه دادویه بود، که بعد به اسلام گرویدن به خود عبدالله ابن موقفّع نام گرفته است. و قریب همة اثرهای پهلوی را به زبان عربی گردانده، در انتشار آثار ادبی خلقهای ایرانینجاد سهم ارزنده گذاشت. نام و متن یکچند اثر پهلویی، که نسخة اسلشان از بین رفته است، به شرافت ترجمههای ابن موقفّع تا زمان ما رسیدهاند.
معلم است، که ادبیات هر یک خلق، از جمله ادبیات تاجیک بی رابطه و پیوستگی با ادبیات خلقهای دور و نزدیک رونق یافته نمیتواند. رشتههای بیشمار روابط ادبی از زمانهای قدیم ادبیات ما را به ادبیات مردم کشورهای همجوار سخت پیوستهاند. یکی از رشتههای مستحکم این روابط ترجمه است. مثلاً، «پنچتپتره» بارها به فارسی و به زبانهای دیگر ترجمه شد.
در ادبیات فارس-تاجیک برابر ترجمة اثرها از زبانهای شرق به تدریج از زبانهای اروپایی نیز ترجمهها پیدا شدند، که آنها اساساً کتابهای تاریخی بودند. در ابتدای عصر 18 ترجمه از فارسی به دیگر زبانها و از زبانهای اروپایی به فارسی خیلی اوج گرفت. محض در ابتدای عصر 19 در آسیای میانه هم ترجمة اثرهای بسیار ادیبان اروپایی انتشار یافت. ولی این ترجمهها اساساً در ایران انجام یافته بوددید. 28 دسامبر 1851 در تهران «دارالفنون» نام مؤسسهای تأسیس شد، که خادمان آن با مسئلة ترجمة بدیعی هم شغل داشتند. این مؤسسه در یک مدّت کوتاه 162 کتاب نشر کرد، که اکثر آنها ترجمة بدیعی بودند. در همان دوره به زبان فارسی «رابینزان کروزا» د. دییابا، «جگل بلز» ا. لیسج، «کلبة هندوان» بیرنردین دی سن پیر، «تیلیمک» ف. فینیلان، پیسههای مالیر، «گرف مانتی کریستا و «سه مشکیتدار» الکساندر دیومه، چند حکایه ل. ن. تالاتایی، مثلهای ا. ا کرыلاو و غیره ترجمه شدند. ضیائیان تاجیک از یان ترجمهها بهره برداشتهاند.
سال 1909 ا. شکوری برای صنفهای دوّم «جامع-ال-حکایات» نام کتاب قرائت تریب داد، که در آن بار اوّل ترجمة چند حکایه ل. تالستایی («التر و اینک»، «زاغ و روباه» و غیره) آورده شده است. سپس سال 1912 در غیره. «بخارای شریف» باز چند ترجمة حکایههای ل. تالستایی به طبع رسید: «الیاس»، «یزدان را یا شیتان را؟»، «خدا حق را میبیند، ولی زود کشف نمیکند»، «انسان را زمین زراعت بسیار لازم است؟ و غیره. کار ترجمه، از جمله ترجمة بدیعی مخصوصاً، بعد روالوتسیة کبیر سوسیالیستی اکتبر قوّت گرفت. اوّلاً ترجمههای بدیعی در نشریات دولتی تاجیکستان (تأسیسش سال 1925) به طبع رسیدند. سالهای 1926-36 نشریات 10 نامگویی اثر بدیعی ترجموی را نشر کرد، که آنها اثرهای ل. تالستای (پاوست «پالیکُشک»، مترجم ا. بیکتاش، 1935) ، ا. س. تورگینییو (حکایه «موم و مترجم فریدون، 1936) ، ا. پ. چخاو («حکایهها»، مترجم ج. اقرامی، 1936) و دیگران بودند. پس از این ترجمة بدیعی رو به ترقّی نهاد. صدرالدّین اینّ با ترجمة رمان ف. دیوشین «قمر» در رونق ترجمة بدیعی سهم گذاشت. ترجمههای س. الغزاده («زنبور» واینیچ؛ بار دوّم به نام «غورمگس» سال 1982 نشرشد، «تیل الیشپّیگیل» ش. دی کاستر و غیره، ا. لاهوتی (پیسههای و. شکسپیر) ، حکیم کرگم، م. امنّااده، ر. جلیل، م. قناعت (اشعار و. میکاوکسیی) ، ف. محمّدیاف (اثرهای چ. ایشمتاو) و دیگران در ادبیات ما صحیفههای درخشان گردیدند. س. علیزاده، حسن عرفان، ر. هاشم، ه. احراری، ز. ملّاقنداف، ش. صابر برین یک گروه ادیبانی به میدان آمدند، که شغل اساسی آنها ترجمة بدیعی گردید. برابر این اثرهای شاعر و نویسندگان تاجیک هم به زبان روسی، زبانهای خلقهای ا.ج.ش.س. و خارجی ترجمه میشوند.
بیسیار عالمان و ادیبان غرب و روسیه دایر به نظریة ترجمه اظهار عقیده کردهاند. ب. گ. بیلینسکی، ا. س. تورگینیف، ن. گ. چیرنыشاوسکی، ن. ا. دابرالیوباو در تشکّل نظریة ترجمه سهم کلان گذاشتند. ک. مرکس و ف. اینگیلس چند زبان را میدانستند، اثرهای خود را به دیگر زبانها تحریر میکردند و به بسیار ترجمهها تقریض مینوشتند. و. ا. لنین نه فقط با نظریة ترجمه شغل داشت، بلکه خود نیز بسیار ترجمه میکرد. و نسبت به صفت ترجمه نهایت سختگیر بود و هر یک تحریف نسخة اصل را زیر تنقید میگرفت. نکتههای اساسی، که کلاسیکان مرکسیم-لینیکیزم دایر به ترجمه بیان نمودهاند، به نظریة ترجمة ساویتی اساس گذاشتند. عالمان ساویتی محض در ضمن گفتههای آنها اساسهای نظریة ترجمه را مویین نمودند.
تنقید ترجمة بدیعی اثرهان ترجموی یا ایجادیات یگان مترجم را از موقع زمان و اوضاع عمومی ترجمه تحلیل مانماید و به آنها بها میدهد.
تدقیق تاریخ، نظریه و عملیة ترجمة بدیعی در تاجیکستان اساساً در دورة ساویتی آغاز یافت. سهم صدرالدّین عینی در این بابت خیلی کلان است. ادبیاتشناسان م. شکوراف، ه. شادیقولاو، 3. ملّاجاناوه (و دیگر، مترجمان ه. احراری، ر. هاشم، ه. ملّاقنداف و دیگر دایر به مسئلههای گوناگون ترجمة بدیعی مقالههای زیادی تألیف کردهاند.
در ا.ج.ش.س. به ترجمه و انتشار اثرهان ادیبان مملکت و نویسندگان خارجی دقّت زیاد داده میشود. موافق معلومات یونسکو سال 1977 مملکت ما از جهت مقدار اثرهای ترچوموی (6937 عدد) به جای یکم برآمد.
دبیات شکوراف م. ، ترجمة بدیعی در مرحلة امروزة ادبیات تاجیک، «صدای شرق»، 1983، 10؛ گچیچیلدزی گ. ر. ، واپراسы تیاری خداجیستوینّاگا پیریواده، تبیلیس، 1964؛ چوکاوسکیی ک. ا. ، اکتولنыی پرابلیمы تیاری خداجیستوینّاگا پیریواده، تام 1-2، 1968؛ لیوыی ا. ، اسکوسّتوا پیریواده، مسکو، 1974؛ پاپاویچ ا. ، پرابلیمы خداجیستوینّاگا پیریواده، مسکو، 1980. ن. خالمحمّداف.