تناسب یکی از صنعتهای بدیعی معنویست. بنا به آن س و سخنور در اثرش باید چنان کلمهای را استفاده نماید، که یکی به دیگری تعلق داشته، همدیگر را پرّه کرده توانند:
ره یافتی و در شب تاریک دویدی،
هنگام سحر چون شفق سرخ دمیدی.
(م. تورسونزاد
مفهومهای بیت مذکور-«ره یافتن»، «شب تاریک»، «دویدن»، «سحر»، «شفق سرخ»، «دمیدن شفق» همه با همدیگر مناسبت استوار دارد. گاهی مفهومها ماهیتاً دو، حتّی یزکچند گروه میشوند:
بیخندد لاله بر صحرا به سان چهرة لیلا،
بنگیرید ابر بر گردون به سان دیدة مجنون.
(رودکی).
در این بیت کلمههای مصرع یکم یک سلسله، کلمههای مصرع دوّم سلسلة دیگرند. امّا از مهارت بینظیر رودکیست، که تمام کلمههای مصرع اوّل با لفظهای پرلّیلی خود از مصرع ثانی (بخندد-بگرید، لاله-ابر، صحرا-گردون، چهره-دیده و لیلا-مجنون) مناسبت مستحکم تضادی دارند. صنعت تناسب به شاعر و نویسنده امکان نمیدهد، که در سخن کلمة بیگانه و نادرکار را استفاده نماید.
ر. مسلمانقولاو.
Инчунин кобед
سرخانه
سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا میشود. بعضاً سرخط …