شوعیب موافیق روایتها، پیغمبریست، که عدّة زیاد مردم به وهای ایمان ناوردند و باعث غضب خدا گردیدید. خدا به سر مردم گرما فرستاده است. آدمان به گرما تاب ناورده به صحرا رفتهاند و به زیر سایة ابری پناه بردهاند. گمان آدمان خطا میبرآید و از قضا از ابر به سر مردم آتش میبارد و آنهای را، که به ش. ایمان ناورده بودهاند، سوزانده نیست و نابود میکند.
ش. موسای پیغمبر را، که از مصر گریخته بود، پنهان کرده، وظیفة شبانی را به او میسپارد. به عوض دو سال شبانی ش. دختر خود را به موسی میدهد. در ادبیات کلاسیکی فارس-تاجیک ش. در مورد صنعت تلمیح استفاده میشود. یک بیت ها حافظ شیرازی:
شوبان وادی ایمن گهی رسد به مراد.
ک چند سال به جان خدمت شوعیب کند.
و. طایراو.