شوورناکی و ستیخیوییت، کتگوریهای متریالیزم تاریخی را گویند، که جریان حیات جمعیّتی را توصیف مینمایند. فعّالیّتی، که توسط آدمان موافق مقصد مویین به وقوع میپیوندد، شعورناکی نام دارد. ستیخییویت باشد، عمل بیمقصد و مرامیست، که نظام مویین ندارد و نظارت کرده نمیشود.
زمینة اساسی شعورناکی معرفت قانونهای ابژکتیوی طبیعت و جمعیت بوده، در اساس عاقبتهای فعالیّت عاقلانة انسان مویین کرده میشود.
در فارمتسیههای جمعیّتی تاساتسیلیستی در حیات اقتصادی مناسبت ستیخیوی حکمران بود، که آن به خصوص بودن واسطههای استحصالات و گوناگونی منفعتهای آدمان وابسته است. مبارزة صنفی پرولتاریت اوّل به طور ستیخیوی رخ داده، منبعد برابر از جهت سیاسی آب و تاب یافتن صنف کارگر و به وجود آمدن پرتیة پرولتاری خصوصیت باشعورانه پیدا میکند. با غلبة ساتسیلیزم واسطههای استحصالات جمعیّتی شده، یگانگی منفعتهای محنتکشان تمام صنف و طبقههای جمعیت به وجود میآید و تأثیرات کلّی در جریان انکشاف جمعیت رویی میدهد. آن در راهبری باشعورانة پرتیة کمونیستی به حیات جمعیت و از روی پلن ترقّی کردن تمام ساحههای خواجگی خلق ظاهر میشود. ولی در دورة ساتسیلیزم هم مناسبت ستیخیّهای جایی داشتنش ممکن است. چنین مناسبت در نتیجة رعایه نکردن به قانونهای ابژکتیوی، مشکلیهای به حسابگیری نتیجههای فعالیّت آدمان به وجود میآید.
مرکسیزم-لنینیزم هم به مقابل والیونتریزم، سوبژکتیویزم و هم به مقابل همه گونه عقیدههای اصلاحاتچیگی و اپورتونیستی، که مناسبت ستیخیوی را اعتراف کرده، موقع راهبریکنندة پرتیة صنف کارگر را در مبارزه برای ساتسیلیزم و کمونیزم پست میزند، مبارزة بیامان میبرد.