ستروکتورلیزم، یک رویة تدقیقاتیست در علمهای اومانیتاری، که در آموزش مسئلههای زبانشناسی، اتنوگرافیه، ادبیاتشناسی، تاریخ و غیره متد و اسلوبهای ستروکتوری، مدلسازی، عنصرهای سیمیاتیکه و متیمتیکانی را استفاده میبرد و در سالهای 20 عصر 20 به وجود آمده است. به معنای تنگ ستروکتورلیزم مجموع عقیدههای علمی و فلسفییست، که در زمینة تطبیق متد ستروکتوری صورت گرفتزست و سالهای 60 عصر 20 در فرنتسیه انتشار یافته است. ضمن تحلیل ستروکتوری اوّل مناسبتهای سینخرانی و تأثیر متقابل موضوع تحقیق شده، بعد تاریخ و انکشاف دیخرانی آن آموخته میشود. از این رو، برتری متدلوژی سینخرانیه از دیخرانیه و مناسبتها از عنصرهای سیستمه رکنهای اساسی ستروکتورلیزم میباشد.
موافیق تعلیمات ستروکتورلیزم نه ابژکتهای علیحده، بلکه تحلیل ستروکتورههای تام باید نکتة اساسی تدقیقات علمی باشد. مفهوم ستروکتوره سراوّل در علمهای جمعیّتشینیوسی واسطة از جزءها ساختن کلّ را افاده میکرد. بعدتر این مفهوم را با «شکل»، «سیستمه»، «ارگانیزم»، «مدل» و غیره برابر کردند. مثلاً، هم مناسبت ژنتیکی به تمام نمودهای ستروکتوره و هم پرنسیب یگانة منطق ماهیّت تعلیمات ستروکتوروی پسیخالاگ شوید ج. پیجی را تشکیل میدهد. جریان معرفتی، که در آن ریلیت به واسطة علامت یا سیستم علامتها تصویر میگردد، امکان میدهد، که از مشاهده و تصویر پریدمیتی به مدلسازی گذرد. این برای درک اشیا و یا پدیده مساعدت مینماید، که در همین زمینه خلاصههای منطقی، دلیلها و فرضیهها برآوردن ممکن است.
لامت درجهان گوناگون تعمیم دارد. شکل نسبتاً ترقّیکردة تعمیم به علامتهای زبانی تعلق دارد. زیرا زبان از سیستامة علامتهایی عبارت میباشد، که ساخت مویین دارد. از این رو، ستروکتورلیزم در زبانشناسی همچون متدی تحقیق انتشار یافته است.
نمایندة مشهور ستروکتورلیزم ایتنالاگ و ساسیالاگ فروسوی کلاد لیویستراس متدهای تجربوی و تصویری را در اتنوگرافیه با متدهای منطقی و متیمتیکی پیوسته، آن را به درجة متد تحقیق نظریهوی رساند و موضوع تحقیقش را ایتنالگیه نامید. ستروکتورلیزم در آموزیش مدنیّت عنعنوی قبیلههای جمعیّت ابتدایی، فلکلورشناسی و دیگر ساحههای علم جمعیّتشناسی بعضی موفقیّتها به دست آورد.
غایههای ستروکتورلیزم هنوز در اوّل پیدایشش مورد بحث و مناظرههای نمایندگان رویه و جریانهای فلسفی و افکار علمی قرار گرفته بود. بعضیها به آن جنبة تام فلسفی و سیاسی داده، کوشش مینمودند، که ادیالوژی ستروکتورلیستی را به وجود آورند. ستروکتورلستان دیگر در اساس مجموی ابژکتیوی ستروکتورلیزم اهمیت علمی و متدلوژی ستروکتورلیزم را مطلق گردانده، کشش میکنند، که آن را همچون مسئلة مهم جمعیّتی و عموماً جهانبینی تام قلمداد نمایند و ستروکتوره را به شخص و تاریخ مقابل گذارند. این کوشش آنها تنها ضدیت میان شخصیت و ستروکتورة کاپیتالیزم دولتی و ماناپالیستی را افاده میکند. فلسفة مارکسیستی ستروکتورلیزم را همچون مجموع مرکّب و ضدیتناک غایهها، که اصلاً متد ستروکتورلیستی را به متریالیزم دیالکتیکی مقابل میگذارد، تنقید نموده، در این حال تدقیقاتهای مثبت کانکریتی و علمی آن را اعتراف مینماید.
ستروکتورلیزم مکتب نو فلسفی (به مانند نوگیگیلچیان، بیرگسانیزم، اگزیستانسیالیزم و غیره) نبوده، بلکه متد نو آموزش علمی میباشد، که بعضی مسئلههای متدلوژی و تفکر علمی را در بر گرفته، در زمینة انکشاف علمهای جمعیّتشناسی و تجربه به وجود آمده است.
دبیات: ستروکتورلیزم: «زه» ا «پراتیو»، مسکو، 1978.
م. حضرتقولاو.