شیرخورها، شیرمکها، (mammalia) ، یک صنف جانوران موهردار را گویند. ش. هیوانات زندزایی بوده، بچهاشان را با شیر پرورش میکنند. در روی زمین، تیپّة درخت، خاک، آب و هوا زییدگی میکنند. درازیشان از 3، 8 سم تا 30 م و زیاده از آن؛ وزنشان از 1، 5 گ تا 150 ت. جداد قدیمة ش. خزندههای درّندمانند ایرة مزازایی (ا-rapsida) حساب میشوند. ش. 160-170 ملن سال پیش (دورة تریس) وجود داشتند.
ش.-ا حاضره 19 قطار (آترید) ، 118 عایله و قریب 4000 نمود دارند. عالم هیوانات رسّ تاجیکستان 84 نمود ش. (از جمله حشراتخورها 7، دستبالها 18، زرگوشّکلها 3، خایندهها 29، درّندهها 20 و جفتسومها 7) را در بر میگیرد. در تاجیکستان ش. از همواری و بیابانها cap کرده، تا بلندکوهها زندگی میکنند. مس. ، در بیابان و منطقههای نیمبنیابان دامنکوهها قریب 40، بیشهزارن کوهها 38، بلندکوهها 24-25 نمود ش. مسکنند، در پامیر همگی 15 نمود ش. دیده ماشود.
ش. یکی از گوروههای نسبتاً مهمّ عالم هیواناتند. اکثر هیوانات خانگی نیز منسوب ش. بوده، بعضاً آنها در دورههای گوناگون تحوّلات انسانیت مقام کلان داشتند: مس. ، تا میانة ا. 19. اسپ نقلیات اساسی حساب میشد. از ش. محصولات برای حیات ضرور-معینه، پوست، گشت، شیر، روغن، استخوان و غ. میگیرند. ش.-را چون هیوانات لبارتاری (برای گذرانیدن تجربه) نیز استفاده میبرند. بعضی ش. (گرگ، خایندهها و غ .) به چارواداری، زراعتکاری ضرررسانهای برانگیزندة بیماریهای سرایتی آدم و هیوانات ماباشلد. در نتیجة از حد زیاد شکار کردن و تغییر یافتن شرایط طبیعی شمارة اکثر نمودهای ش. کم گشته، بعضیشان قریب نیست شدهاند (مس. ، کیتهای کلان، شیر، پلنگ، میمونهای آدمشکل و غ .) بنا به معلومات اتّفاق بینلخلقی محافظت طبیعت («کتاب سرخ») الحال قریب 300 نمود و نوعهای ش. محو شده ایستادهاند. تجربههای در ا.ج.ش.س. و دیگ. مملکتها عاید ب ا محافظت و تجدید سمور، شاهگوزن و غ. گذرانیده ثابت نمودهاند، که ضمن استفادة صرفهکارانه بسیار هیوانها را از نیستی نجات دادن ممکن است. ش.-را یک قسمت زاالوژی-تیریالوژی میآموزد.
د .: ویناگرداف ب. س. ، پاولافسکیی و. ن. ، فلیراف ک. ک. ، زویر تدجیکیستنه، م.-ل. . 1935؛ دوыداف گ. س. ، فونه تدجیکسکایی سّر، ملیکاپیتیوشی، ت. 20. چ. 1، تس. ، 1974؛ دمایی معلّ. . پراسترنستوینّایی رزمیشینی رسّیلینیه ملیکاپیتیوشیخ تدجیکیستنه و زویسیماست آت ستروکتورы پایهسناست. زاالاگیچیسکیی سبارنیک، چ. 1، د. ، 1975.
گ. س. دوыداف.