شریت (ap.-قانون، حکم) ، 1) در اسلام، مجموع قاعده و قانونهای دینی، نارمههای اخلاقی، گرجدنی و سیاسی و جناییست، که برای همة مسلمانان واجب بوده، گویا مؤمنان را از شر و گمراهی امین میداشته است. اساس شریعت و معنای اصطلاحی آن در سورة «جاسیه» قرآن، تأکید شده است.
منبة اساسی شریعت قرآن، سنّت، قیاس، اجماع، فتوا و عادت میباشد. از بین آنها قرآن و سنّت منبة اساسی به شمار رفته، دیگر منبعها باید به غایه اساسی آنها موافقت کنند. از این رو، دایرة فعالیّت موتشرّیان (قانونگذاران)-ا اسلامی نسبتاً محدود بوده، تنها مسائل حقوقیی را مستقلانه حل کرده میتوانند، که در بارة آنها در قرآن و سنّت اشارهی نشده است.
وّلین بار چنین مجموی قاعده و قانونهای شرعی و دینی را اساسگذاران مذهب سنّی حنیفیه و مالکیه و شافعیهیو ههانبلیه مرتّب کردند. منبعد دیگر نمایندگان رویه و مذهبهای دینی آن را تغییر و تکمیل دادند. بنا بر آن سیستم حقوقی شرطیت اهل سنّت و شیعه دارای بعضی تفاوتها باشد هم، همة آنها دایر به مسئلههای عمدة شرع عقیدة مشترک دارند.
هکام شریعت را معمولاً به دو گروه-اخلاق دینی و حقوقی جدا میکنند. اساس اخلاق دینی را ارکان دین-کلمة شهادت، نمازگ، روزه، زکات و حج تشکیل میدهد. اساس حقوقی شریعت مناسبتهای عایلوی و سیاسی و شرعی میباشد، که به آن حقوق مالومولکی، میراثی، امانت و ضمانت، کفالت و جنای و گرجدنی، استفادة زمین و غ. داخل میشوند. اوّلها تمام امور شریعت با امر و نهی یا خود حلال و حرام مربوط بود. بعد آن نسبتاً تکمیل یافته، به 5 نقطة اساسی جدا شد: فرض یا واجب-رفتار و کرداریست، که مطابق آنها عمل کردن صواب و ترک آنها عقاب (گناه) است و برای همة مسلمانان حتمیست: مندوب-رفتاریست، که اجرای آنها صواب بوده، ترکشان گناه نیست؛ موباد یا جایز-مجموی رفتاریست، که شریعت اجرای آن را امر و نهی نفرموده است؛ مکروه-رفتاریست، که موافق شریعت گناه نباشد هم ترک آنها پیشنهاد میشود؛ حرام-افعالیست، که شریعت اجرای آنها را گناه شماریده، به آن جزاهای گوناگون تعیین کرده است. با سببهای گوناگون و در شرایط مویین حکم شرعی تغییر یافته، بعضی امور حرام گاهی موباد، گاهی مندوب، گاهی مکروه و گاهی واجب دانسته میشود.
شریت در تمام دورة عصرهای میانه در مملکتهای شرق مسلمانی رل حلکننده بازیده، منفعت صنف حکمران را حمایه نموده است و به استثمار خلق محنتکش مساعدت کرده است. آن در تمام ساحههای حیات اجتماعی و مدنی ریشه دوانیده، حتّی به بسیار مسئلههای عایله و روزگار و حیات روزمرّة محنتکشان تأثیر منفی رسانده، موقع روحانیان و زمامداران حاکمیت را مستحکم نموده است.
بعد غلبپ ریف. کب. ساتس. اکتبر در ریسپوبلیکههای شرق ساویتی شریعت موقع حکمرانی خود را از دست داد و به جای آن قانونهای نو ساتسیلیستی در عمل جاری شدند. در مملکتهای ترقّیکردة شرق مسلمانی باشد، از ا. 19 cap کرده سیستم حقوق برجوزی به شریعت اسلامی اصلاحات درآورد و حالا این جریان بیشتر ادامه دارد. 2) یکی از زینههای اساسی تصوّف میباشد، که آن را باید سالک هنگام گوزشتن از زینههای سیر و سلوک پیش از طریقت تهای کند. نیگ. نیز. فقه.
د .: پیتروشیوسکیی ا. پ. ، اسلم و ارنی و 7-15 ویکخ. ل. ، 1966؛ ملّهیف م. ، پرایسخاجدینی ا ریکتسیانّیه سوشناست شریعته، د. ، 1967؛ میلیوتاو ر. ر. . اسلم، م. ، 1969؛ کیریماو گ. م. ، شریعت ا اگا ساتسیلنیه سوشناست، م. ، 1978؛ مسّه ا. ، اسلم، م. ، 1982.
ه. نقّاش، م. حضرتقولاو.