شلغم، سلجم، لیفت (وگو-slca گیره) ، گیاه دوسالهای است از عایلة چلّیکگولها. یک نوع بیخمیوة تربمانند خردنیست. شلغم سال یکم برگ میبرارد، سال دوّم گل کرده تخم میبندد.
شلغم خودرویی معلوم نیست. taxمین میکنند، که شلغم در کشورهای آسیای پیش پیدا شده است. در یونان قدیم شلغم چون محصولات خوراکواری جای 3-یوم را (بعد غلّهدانه و انگور) میگرفت. در حدود حاضرة ا.ج.ش.س. هنوز در ا. 11 شلغم میکاشتند. حالا شلغم را در ناحیههای غیریسیاهزمین مملکتمان بیشتر میپرورند. شکل، حجم و رنگ نوعهای شلغم (زرد، سرخ، بنفش، سفید) گوناگونند. وزن یک دانة شلغم از 20-30 گ تا 1 کگ میشود. نوعهای شلغم پیشپزک در دوام 5-7 هفته، دیرپزک بعد 10-12 هفته میپزند. در مملکت ما بیشتر نوعهای «پیتراوسکیه 1» (نیگ. رسم) ، «سلاویتسکیه»، «میسکیه»، انچونی نوعهای محلی شلغم نمنگانی و ثمرکندی را میکارند. از هر گه کشت شلغم 150-300 تس حاصل (بیخمیوه) میغوندارند. در ریسلوبلیکة ما شلغة سرخ و زرد از قدیم معلوم است. ابویسهاق اطعمه گفته است:
شلغم برای رشته ز دست پیاز تر،
چندین ملال دید و در آخر وصال یافت.
شلغم سبزهوات تیزرس و سیرغذاست. شلغم منبة ویتامین س (تا 63 مگ%) است. در آن ویتامینهای bi، و، رّ، کراتین نیز موجودند. در شلغم 3، 8-9% قند، 0، 4-2% سفیده، نمکهای مینیرلی و غ. هستند.
شلغم رستنی داروی قدیمیست. خصوصیت شفابخش آن به دیسقوریدوس (دیاسکارید، ا. 1 م .) ، ذَکریای راضی، ابوریهان بیرونی، ابوعلی سینا معلوم بود. مس. ، بنا به گفت سینا مرهمی، که از تخم شلغم تییار میکنند، ورم قدکشک را میگرداند. شلغم اینچنین به گُرده، چشم و قفس سینه مفید است. قوّة باه را میافزاید. دوایی شلغم در «مخزن-ال-ادویه» محمّد هوسین (تألیفش 1776) چنین توصیف شده است: «تناول متبوخ آن سیرغذا و رفعکنندة سلفه و مولیین سینه و شکم، مقوّی چشم و اشتهاآورود. و چون ریشههای باریک آن را ساییده با عسل بیاشامند جهت سپرز و اسرولبول (دشواری بول) مقرّب. و پختة آن نیستکنندة ورمها. .».
تبیبان خلقی شربت شلغم را (شیرة آن را قند انداخته میجوشانند) دوای خوب زنگیله (تسینگه) میحسابند. شلغمابه قاطع بلغم است. به شخصان گیرمفتار سلفه و ضیققینفس خیلی نفع میبخشد. هنگام التهاب عضوهای هاضمه استفادة شلغم ضرر دارد.
د .: حکمت عصرها، ل 1975؛ سکلپریوسکیی ل یه. ، تسیلیبنыی سوایستوه پیشیوыخ رستینیی م. . 1972؛ متوییف و. پ. ، روبتساو م. ا. ، آواشیوادستوا، م. ، 1978.
م. حاجیمتاو.