معلومات آخرین
Home / جامعه / پسیخانلیز

پسیخانلیز

پسیخانلیز (از پسیخا و یونانی analusis-به قسمها جداشوی) ، می‌­تاد پسیخاتیرپیه و تعلیمات پسیخالاگییست، که پراسیسّهای پیدایش حرکتهای روحی بی‌شعورانه و وجه عمل (ماتیوتسیه) را تحقیق می‌کند. بنیاد پسیخانلیز را آخر عصر 19 و اوّل عصر 20 دُختُر اوسترییگ 3. فریید گذاشت.

ز پسیخانلیز، که نظریة کانکریت و متد پسیخاتیرپیه می‌باشد، فرییدیزم را، که رکنهای پسیخانلیز را به درجة پریپسیپهای فلسفی و انتراپالاگی می‌بردارد، فرق باید کرد. بعضی رکنهای پسیخانلیز را در آثار ج. شرکا و پ. جنی (نظریة پسیخالاگی نیورازها) دچار می‌توان کرد. هنوز سال 1882 پسیخیتر وینگی ی. بریییر قید کرده بود، که اگر با یاری هیپنوز دردمند سبب فراموششدة مجروهیش را به خاطر آورده تواند، شکلهای وزنین جنونی را هم معالجه کردن ممکن است. دیرتر فریید هیپنوز را با متد اسّاتسیتسیه‌های آزاد، که آن اساس تکنیکة پسیخانلیز گردید، عوض نمود.

اشکار شد، که واقعه‌های خاطرآزار، تأثّرات پراحتراس، آرزو و هوس به عمل نبرآمده و غیره از پسیخیکه تماماً نیست نشده، فقط از شعور به تهتوشّوور رانده می‌شوند و از آن جا به عالم روحانی انسان فعالانه تأثیر می‌کنند (بسی ناعیان، در شکل علامتهای نیورازی). علامتهای نیورازی را پسیخانلیز عیناً تشکیله‌های پسیخیکی مراسا‌اندازی می‌داند که در نتیجة برخورد میل و رغبتها این منع باطنی (آخر افادة مقاومت شعور به تمایلها و تکانهای  خطرناک تهتوشّوور بود) صورت گرفته‌اند. پسیخانلیز در اوراپه بعد تشکیل یافتن اسّا­تسیتسیة پسیخالاگی بینلخلقی (1908) ، خصوصاً در سالهای جنگ (یکم جهانی (1914-1918) نفوذ پیدا کرد. سال 1920 در برلین انستیتوت پسیخانلیز تأسیس یافت، که آن دُختُران انلیتیک تییار می‌کرد. بعد پسیخانلیز در بریتنیة کبیر، خصوصاً در ایالات متحدة امریکا باسرعت انکشاف یافت.

پسیخانلیز برای انکشاف سمتهای پسی­خالوژی جرفایی معاصر زمینه فراهم آورد. ضدیتهای داخلی کانسیپسیه‌های پسیخانلیز فریید و پیروان او باعث پیدایش مکتب و جریانهای نو-پسیکولوژی اندیویدولی ا. عدلیر، پسیکولوژی انلیتیکی ک. گ. یونگ و غیره گردیدند. بعد جنگ دوّم جهانی (1939-1945) پسیخانلیز در اوراپه با تأثیر فلسفة ایده‌آلیستی ایکزیستینسی­لیزم، فینامینالوژی، نیاتامیزم، در ایالات متحدة امریکا-نیافرییدیزم خیلی ان­کیشاف یافت. یک قطار جریانهای مدرنیستی صنعت و ادبیات عصر 20 (مکتب «جریان شعور»، سیور­ریلیزم و غیره) کوشش دارند متدهای پسیخانلیز را به کار برند.

پسیخانلیز به ادبیات بدیعی، ادبیات‌شناسی، صنعت‌شناسی و دیگر علمهای اومانیتاری غرب تأثیر رسانیده است.

پسیخالوژی معاصر خذمت پسیخانلیز را در تحلیل و ترکیب یک قطار پدیده‌های مهمّ پسیخیکة آدم، مقام تهتوشّوور در پیدایش نیورازها، در تشکّل شخصیت و رفتار و کردار آدم اعتراف نموده، در این زمان، آن را برای صرف نظر کردن عاملهای اجتماعی در عملیات و فعالیّت آد­م، رعایه نکردن اصول و اسلوبهای در علم معمول اثبات و تفتیش فکر و عقیده‌ها تنقید می‌کند. به درجة همگانی (انیویرسلی) برداشتن مفهومهای پسیخانلیتیکی، به خدّ پرنسیبهای فلسفی (ایده‌آلیستی) رسانیدن آنها در فرییدیزم باعث معنیداد ویران پدیده‌های جمعیّتی و فرهنگی و نظریة شخصیت گردید.

هالا در پسیکولوژی ساویتی پدیده‌های تهتوشّووری در اساس کارهای تدقیقاتی د. ن. اذندزی و ا. پ. پاول‌اف، اینچنین پ. ک. . انا­خین، ل. س. وыگادسکیی، ا. ن. لیان­تیف، س. ل. روبینشتیین و دیگران آموخته می‌شوند. با تشبث و اشتراک فعالانة آنهاست، که سال 1979 در تبیلیس کنفرانس نوبتی بینلخلقی عاید به پراب­لیمة تهتوشّووریات در cسcp برگزار گردید.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …