معلومات آخرین
Home / مدنیت و صنعت / استراوسکیی الکساندر نیکال­یویچ

استراوسکیی الکساندر نیکال­یویچ

استراوسکیی الکساندر نیکال­یویچ (12. 4. 1823، مسکو-14. 6. 1886، شیلیکاوا، حاضره pیان آستراوسکین ولایت کاسترامه) ، دراماتورگ روس. از عایلة حقوق‌شناس صاحب‌منصب؛ مادرش از طبقة پایان روحانیان. در گیمنزییپ 1-ام مسکو (1835-40) و فکولتیت حقوق‌شناسی انیویرسیتیت مسکو (1840-43؛ ناتمام) تحصیل کرده است. اییام خذمت در اداره‌های محکمة مسکو (1843-51) تجربة زیاد نویسندگی اندوخت. آستراوسکیی با مضحکة «حساب دوستان در دل» (4850) در ادبیات مشهور گردید.

تهلیل مفصل کارکترها، تصویر عنیق منظره‌های میشی و اجتماعی، هزل، زبان پرآب و رنگ از دستاوردهای نخستین رئالیزم دراماتورگ جوان به هیساا می‌رفتند. در پیسه‌های «اوّل ببین چای خود…» (1852) ، «کمبغلی ایب نیست» (1853) و غیره دراماتورگ طرز بهتر حیات خلق را جویا شده، لیو­بیم تارساو برین کارکترهای برجسته آفرید. در این پیسه‌ها مه‌ها-رت دراماتورگی آستراوسکیی هم انکشاف یافت. از سال 1856 آستراوسکیی همچون کارمند دائمی جرنل «ساوریمینّیک» با جرنلستان دموکرات روس آشنا گردید. پیش از اصلاحات کریپاستنایی 1861 در ایجادیات آستراوسکیی تنقید اجتماعی باز پرقوّت شده، دراماتیزم نزاعها شدّت می‌گیرد. مضحکة «جای سیردرآمد» (1856) عملداران پاره‌خوررا زیر تازیانة تنقید گرفت؛ پیسة «تربیتشونده» بر ضد ظلم اعتراض سخت بود.

در درمة «رعد و برق» آستراوسکیی محیط افلاس شهرچة مضافاتی را با تمام قباقت و ریاکاری و حکم بایان و «سرورانش» تصویر می‌نماید. دراماتورگ سالهای 60 تألیف مضحکه و درمه‌های میشی را («روزهای سخت، 1863؛ «مسخره‌بازان»، 1864) دوام داده، یک سلسله پیسه‌های تاریخی می‌وویسد («کازمه زخریچ مینین-سوخاروک* 1861؛ «توشینا»، 1866 و غیره). از آخر سالهای 60 دورة نشو و نمای ایجادیات آستراوسکیی آغاز می‌یابد. در بهترین مضحکه‌های او «دل سوزان» (1868) ، «جنگل* (1870) ، «گرگان و گوسفندان» (1875) یک سلسله تیپهای هجوی سروران مالکیّت خصوصی آفریده شده‌اند، که در شرایط پس از اصلاحات کریپاستنایی عمل می‌کنند.

استراوسکیی سالهای آخر حیاتش از قسمت فاجعویی زنهای هنرمنّ و احساساتشان نازک، که در عالم ریاکاری و طمع می‌زیستند، درمه و مضحکه‌های مهمّ اجتماعی و پسیخالاگی نوشت («بی‌جهاز»، 1878؛ «قربانی آخرین»، 1870؛ -. «هنرمندان و پخلرسمندان»، 1$82 و ، f .) fدرمتورگیة آستراوسکیی عنعنو و سرچشمه‌های ملّی و مضمون بلند عمومی‌انسانی دارد. آستراوسکیی یک عمر برای تئاتر نو ریلیستی مبارزه می‌برد. درمتور-گیة آستراوسکیی در انکشاف تئاتر ملّی روس مرحلة نو بود.

شیلیکاوا، که آستراوسکیی تمام حیاتش را در آن جا گذرانیده بود، به موزیی مه-منوعگاه تبدل یافته است (از سال 1948). در نزد بنای تئاتر خرد ما­سکوه هیکل آستراوسکیی گذاشته شده است. پیسه‌های آستراوسکیی («کمبغلی ایب نیست»، «گنهگاران بی‌گناه»، «رعد و برق») سالهاست، که در تئاتر اکه‌­دیمیک درمة تاجیکستان به نام لاهوتی نمایش داده می‌شوند. دراماتورگی‌ام آستراوسکیی در پیشرفت تی­تر و مهارت اکتورک ارتستان تاجیک موقع مهم دارد.

Инчунин кобед

سرخانه

سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا می‌شود. بعضاً سرخط …