آچیرک، یکی از نوعهای جنس ایپیکی بوده، از حکایه و ناویلّه با نداشتن کانفلیکت یکلخت و پرشدت تیز حلشونده و خصوصیت توصیفی خود فرق میکند. در آچیرک به مثل حکایه، پاوست، رامن، درمه نویسنده چندان صاحباختیار نبوده، اساساً واقعه و شخصهای واقع را تصویر مینماید. آچیرک از لوحههای گوناگون، ملاقاتها، گفت و گزارها، مناسبت شخصها، از تصویر وضع حیات جمعیت، طبیعت و اندیشه در بارة آنها ترکیب یافته میتواند. اگر فکر نویسنده وسعتی، سخن او برّای داشته باشد، این لوحههای پراکنده نظام مویین خواهند داشت. تأثیر آچیرک از بسیار جدتدا به آن وابسته خواهد بود، که ناقل مشاهده، تأثّرات و. ملاقات و گفت و گزار خود را با کدام شیوه بیان میکند. آچیرک عادتاً در دورة مناسبتهای تیز و تند جمعیّتی یا با پیدایش طرز نو زندگی انکشاف مییابد. آچیرک در روسیه نیمة دوّم عصر 18 پیدا شده، در سالهای 40 عصر 19 مخصوصاً انکشاف یافت.
در ادبیات تاجیک خصوصیتهای آچیرک از نیمة دوّم عصر 19 (واضح «سوانح-ال-مسالیک و فراسخ-ال-ممالک»، میرزا سراج «تحف اهل بخارا»، بابهای «نوادر-ال-واقع» احمد دانش، که سفرهای او به راسسیه تصویر یافتهاند و غیره) شکل گرفته باشد هم، تنها بعد روالوتسیة اکتیبر آخر سالهای 20 و ابتدای سالهای 30 همچون جنر خاص ادبی پیدا شد. آچیرک تاجیک با تأثیر آچیرک ساویتی روس به وجود آمد. اساسگذار آچیرک تاجیک عینی میباشد. آچیرک اساساً در دو شکل انکشاف مییابد: حجّتی و بدیعی. در آچیرک هوچجتی حادثههای واقعی بی هیچ پرداز انعکاس میشوند. آچیرکهای صدرالدّین عینی، ا. دیخاتی، جلال اکرامی، رحیم جلیل، فاتح نیازی، ر. میرزا از همین قبیلند. در آچیرک بدیعی تیپیکنی قدرمانان و واقعهها، سیوجیت، کامپازیسیة موزون و متناسب و تخییول بدیی نویسنده موقع کلان دارد. آچیرکهای فضلالدّین محمّدیاف «مهاجران»، ا. صدقی «جورة دیرینة من». م. نجمالدیناف «فرزند زمان» و غیره آچیرکی بدیعی اند.
اچیرک، که جنر فعال است، وابسته به تقاضای اییام پیش رفته، جهتهای تازة روزگار خلق را انعکاس میکند. علیالخصوص، نیمة دوّم سالهای 50-را دورة انکشاف آچیرک تاجیک شماریدن رواست. در این سالها به تقاضای زمان و تأثیر آچیرکنویسان نمایان روس و. آویچکین، س. زلыگین، و. تیندریکاو و دیگر. آچیرک تاجیک صفتاً نو گردید. در ادبییات تاجیک آچیرک پرابلیمی به وجود آمد. (فضلالدّین محمّدیاف «رئیس نو» 1955. «فتّاح و مظفّر»، 1958؛ م. نجمالدیناف «یکرهه»، 1956؛ ا. صدقی «جورة دیرینة من»، 1957 و غیره). دیگر از نوع آچیرک، که سالهای آخر در ادبیات تاجیک رونق گرفت، آچیرک سفریست. آچیرک اکرامی “از استالینآباد تا به کییف»، فضلالدّین مودمّدییف «نارینیانیم ما» (1979) از جملة بهترین آچیرکهای سفری به شمار میروند.
اچیرک در ادبیات تاجیک به انکشاف نثر، مخصوصاً جنر پاوست مساعدت کرد. تجربة آچیرک به بسیار نویسندههای (فضلالدّین محمّدیاف، ا. سیقی، م. نجمالدیناف) برای تدقیق عمید و پروسعت زندگی امکان داد. با انکشاف آچیرک رئالیزم نثر معاصر تاجیک قویتر گشت.
دبیات: ش و ک و ر آ و-م. . نثر سالهای 1945-74. تاریخ ادبیات ساویتی تاجیک، انکشاف جنرها، جلد 4، دوشنبه، 1980؛ جربینه ا. ، اسکوسّتوا آچیرکه، مسکو، 1957؛ ک آ ن ت آ ر آ و ا چ و. ، زمیتک پیستیلیه آ ساوریمینّام آچیرکی، 2 ازدنی. مسکو. 1973.