نبوّت (پیغمبری) ، تعلیمات دینیست، که بر خلاف پیشبین علمی، گویا در اساس وحی یا کرامات پیدا شده، به قوّههای فوقالبیطعه علاقهمند است. معتقدان عقیده دارند، که ارادة خدا سبب حادثهها و عاقبت آنهاست تقدیر آدمان به همین اراده وابسته است. از این رو، شخصها باید به پیغمبران و اولیاتها باور کنند و گفتة آنها را خق دانند. خادمان دین (کاهنان، راهبان و غیره) نبوّتpo برای مستحکم نمودن اعتقاد دینی عامّه استفاده میبرند. در یونان و ریم قدیم در اساس حادثههای آسمانی، پرواز پرّندهها و غیرهها کاهنان گویا «ارادة خداها» را پیشگویی میکردند. این قبیل پیشگوی را «منطقه» موگفتند.
جایهای مخصوصی، که در یونان عملیاتهای نبوّتی اجرا میشدند، آرکول (oraculum) مینامیدند. در عصرهای میانه از بابلستان به اوراپه نبوّت-پیشگوی تقدیر و سرنوشت از رون مقام ظاهری جسمهای منیر آسمانی راه یافته، وسیع انتشار میگردد. موافق عقیدة دینی نبوّت به شخصی میسّر میگردد، که او را خدا نسبت به بندگان دیگر خود امتیاز داده، از اسرار «عالم گیب» آگاه میگرداند. چنانچه، در دین اسلام این وظیفه را محمّد اجرا کرده است، که گویا خدا به او هدایت مؤمنان را سپرده، در بارة این یا آن حادثه به او وحی میداده است و پیغمبر بندگان دیگر را از آن باخبر میکرده است.
بعزیها بران نبوّت موجودیّت خصلتهای زیل را ضرور میدانستهاند: یکی از آن پیغمبر دارای حدس (انتوپتسیة) قون بوده، از بسیار واقعهها و حادثهها و معجزهها توسط قابلیّت فطری خداداد آگاه است؛ دیگر این که او بیواسطه یا بواسطه با خدا صحبت میکند. مثلاً، در اسلام محمّد با خدا گاهی بیواسطه و گاهی به واسطة جبرئیل راز گفته، یا خود خدا از غیب هنگام خواب نیز وحی میداده است. همن خلقها خواببینی را یکی از علامتهای نبوّت میدانستند.
نوبووت در بارة «آخرت» محصول خیال مستبدان دین است، که عادتاً در دورة تنزّل ترتیبات اجتماعی یا وقوع یگان بدبختی بافته میشود. صنفهای هوکومران مملکتهای امروزة کاپیتالیستی «پیشگویان» کلّابان مختلف را از جهت مادّی و معنوی دستگیری کرده، با همین راهها محنتکشان را از مبارزة روالوتسیانی دور میکنند و خود را از حلّ مسئلههای ریلی جمعیّتی کنار میگیرند.