نفاست (ار. -نفیسی، نازکی) ، یک نوع زیبایست؛
1) در طبیعت اساساً در ظاهر اشیایو حادثهها پدید آمده، از مکمّلی و متناسبی و شینمی و خوشهه-رکتی آنها درک میدهد. نفاست اثرهای صنعت و یا محصول محنت انسان را با عبارة «نزاکت ید را» افاده میکنند. شکل لاله، گل خیری، مجنونبید لب آب، سرو یا حرکت غزال و غیره افادة نفیسی و زیبایی طبیعتاند. امّا افادة حقیقی نفاست در سیمای انسان تجسم یافته، در متناسبی بدن، چابکی و آزادی حرکت، وجه ملهم، تبسم، خلق و اطوار، ذوق لباسپوشی و غیره ظاهر میگردد. نفاست با کبر، خودپسندی و خودنمایی ناجایه است.
2) در صنعت نفاست انعکاس آبرزناک همه چیز زیبای حیات است (مثلاً، پارتریتها، منظرهها، مجسمهها، لوحههای نقّاشی و کندهکاری و غیره). حسن بیان غزلیات گذشتگان و شعرهای برجستة امروزه نمونة آدین نفاست در نظم است. رمانس یا ولسهای دلنشین، بسیار قسمتهای سازی و آوازی میراث موسیقی (مقامها) افادة نفاست در این نمود صنعت است. در مینیاتورهای عصر میانگی و معاصر، محصول صنعت آرایش عملی، که خیلی عادّی و آزادانه اجرا گردیدهاند، نفاست به طور عیانی ظاهر میشود. نفاست حقیقی را از ساخته فرق کردن لازم است. نفاست حقیقی دارای مضمون اجتماعی و غایههای اومانیستیست.
3) در متدلوژیة علم کتگوری خاسیست، که جهت استتیکی مفهوم و قانونهای نو علم را افاده نموده، یک نوع معیار حقانیت ابژکتیوی آنها میباشد. چنانچی، در متدلوژیه فیزیکه پرنسیب نفاست نام رکن فلسفی کاربست میشود، که محض زیبایی منطقی معادله را نشانة به واقعیت عینی بودن آن اعلان مینماید. به قول ا. ایینشتیین، پ. دیرک، م. گیلّ-منّ، سلام برین فیزیکان معروف در تدقیق و تدقیق متیمتیکی عالم این پرنسیب راهنمای خاص میباشد. عموماً در علم حاضرهزمان ضروریت باطناً به هم پیوستن سه جهت فعالیّت آدمی-نیکی، حقیقتجویی و زیبایی به عمل آمده است. از این جهت ایدهآل علم را این طور قلمداد کردن ممکن است: چیز دقیقی باید به طریق خیر به دست آید، اصلاً زیبا باشد و نهایت به کار نیک استفاده شود.