موباریزة صنفی، موباریزة صنفهای به هم مقابل، که منفعت آنها گوناگون و به هم ضد میباشد. آغاز مبارزة صنفی به دورة بارهمخوری جماعه ابتدایی، پیدایش مالکیّت خصوصی و استثمار صنفی راست میآید. مبارزة صنفی در جمعیّت صنفی و انتگانیستی همچون شکل ظهور ضدیتها، عامل اساسی حلّ آنها و منبة انکشاف عمل مینماید.
سینفها و مبارزة صنفی را هنوز در عصر 19 تاریخشناسان (ف. گیزا، ف. مینی، تیرّ) و اقتصادچیان (ا. سمیت، د. ریکردا) آشکار کردهاند. بلی تنها ک. مرکس و ف. اینگیلس نظریة حقیقتاً علمی آن را آفریده، به انسانیت امکانیت دادند، که رفت انکشاف تاریخ و سببهای ابژکتیوی عوضشوی یک فارمتسیة جمعیّتی و اقتصادی را به دیگری درست فهمد. دیکتتورایی پرولتاریت را همچون اسلحة مبارزة صنفی و دگرگونسازی ساتسیلیستی جمعیت اعتراف نمودن ماهیّت اساسی نظریة مارکسیستی مبارزة صنفی میباشد. «کسی، که فقط مبارزة صنفها را اعتراف میکند، آن کس حالا مارکسیست نیست… مارکسیست فقط آن کسیست، که مبارزة صنفها را تا به درجة اعتراف کردن دیکتتورة پرولتاریت میرساند» (لنین و. ا. ، اس. ، چ-2>، ص. 455). منبة اساسی مبارزة صنفی ضدیت منفعتهای صنفی میباشد. وابسته به کارکتر مناسبت صنفها ضدیتها انتگانیستی و غیرینتگانیستی میشوند. ضدیت انتگانیستی باعث از بین رفتن صنفهای حکمران جمعیّت استثماری و عوضشوی این ساخت جمعیّتی به ساخت دیگر پیشقدم میگردد. این قانونیت به واسطة روالوتسیة اجتماعی عملی گردیده، در خود شکلهای گوناگون مبارزة صنفی را انعکاس مینماید (نیگ. ک. مرکس و ف. اینگیلس، اس. مون. ، چ. 1، دم 1963، ص. 39-40). ادیالاگهای برجوزی از مبارزة محنتکشان به هراس افتاده، مبارزة صنفی را همچون «مانعه» پراگریسّ، «دورشوی» از رفت معتدل انکشافن جمعیت به قلم میدهند.
تجریبة تاریخی نشان میدهد، که مبارزة صنفی نه مانعه، بلکه قوّة اساسی انکشاف تاریخ تمام جمعیّتهای صنفی و انتگانیستی میباشد. به صنف مستقل تبدل یافتن پرولتاریت مضمون و خصوصیت مبارزة صنفی را به کلّی تغییر داد. بر خلاف صنفهای استثمارشوندة پیشینه صنف کارگر همچون قوّة بزرگ دگرگونسازندة مناسبتهای جمعیّتی عمل میکند. مبارزة صنفی پرولتاریت اساساً سه شکل دارد: مبارزة اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژی. مقصد اساسی مبارزة اقتصادی: محافظت حقوقهای دموکراتی آدمان، منفعتهای اساسی کارگران، بهتر نمودن شرایط محنت و زیست و زندگانی، کوتاه کردن روز کار، افزودن مزد محنت، مبارزه به مقابل نیتهای تجاوزکارانة امپریالیزم. اهمیت بزرگ مبارزة اقتصادی در آن است، که شعور سیاسی پرولتاریت را بلند میبردارد و او را به شکل عالی مبارزة صنفی-مبارزة سیاسی آماده میسازد. وظیفة مبارزة سیاسی بلند برداشتن فعالیّت روالیوتسیانی صنفی کارگر، وسیع نمودن حقوقهای کارگران، نیست کردن کاپیتالیزم و نهایت به دست آوردن حاکمیت سیاسی میباشد. مبارزة اقتصادی کارگران به مقابل برجوزیه تنها به توفیل مبارزة سیاسی نتیجههای دلخواه میدهد. مبارزة سیاسی تنها در رابطه با مبارزة ایدئولوژی پرولتاریت موفقیت پیدا میکند. ادیالوژی ساتسیلیستی را در شعور صنف کارگر بیدار نمودن، مبارزة بیشعورانه را به مبارزة باشعورانه تبدل دادن، تأثیر ادیالوژی برجوزی و جریانهای گوناگون اپورتونیستی را در حرکت کارگری برهم دادن و غ. وظیفههای مهم مبارزة ایدئولوژی میباشند.
مفهوم مبارزة صنفی در معنای محدود واسطه و متدهای آن-کارپرتایی، نمایش، مبارزة پارلمنتی، بایکات انتخابات، شورش یراقناک و غ-را افاده مینماید. مارکسیزم-لنینیزم تأکید میکند، که مطلق گردانیدن این یا آن شکل مبارزة صنفی خطا بوده، برای حرکت کارگری خوف کلان دارد. قدرت پرتیة کمونیستی هم در آن است، که وهای شکلهای گوناگون مبارزه را وابسته به شرایط تاریخی ماهرانه استفاده میبرد.
خوسوسیّت مهمترین مبارزة پرولتاریت حاضره یگانگی مبارزه در راه دموکراتیه و ساتسیلیزم است. صنف کارگر در رفت این مبارزه در اطراف خود قوّههای پراگریسّیوی، قسم زیاد انتیلّیگینتسیه و خذمتچیان را متّحد گردانده، برای غلبة روالوتسیة ساتسیلیستی، از ظلم ملّی اجتماعی و مستملکوی آزاد نمودن خلقها امکانیّت زیادی فراهم میآورد.
در نتیجة به وجود آمدن سیستم جهانی ساتسیلیزم، وسعت حرکت جهانی کارگری و ملّی و آزادیخواهی تناسب قوّهها به فایدة ساتسیلیزم تغییر یافته ایستاده است. مبارزة دو سیستمه ضدیت اساسی زمان حاضره را تشکیل میدهد. در زیر تأثیر آن مبارزة صنفی پرولتاریت مملکتهای کاپیتالیستی و حرکت ملّی و آزادیخواهی خلقها پرزور میگردد.
تجریبة تاریخی نشان میدهد، که متّحد نمودن قوّههای روالیوتسیانی و عملیات یکجایه آنها بر ضد قوّههای ارتجاعی یگانه راه درست تأمین نمودن صلح و امانی، استقلالیّت ملّی، دموکراتیه و ساتسیلیزم است.
موباریزة صنفی در دورة دیکتتورهها را پرولتاریت به خود شکل و اصولهای نو میگرد. و. ا. لنین 5 شکل مبارزة صنفی این دورة پرالاتریت را نشان میدهد: برهم دادن مقابلیّت صنفهای استثمارکننده؛ جنگ گرجدنی؛ «بیطرف گرداندن» برجوزیة میده، مخصوصاً دهقانان؛ «استفادبری» برجوزیه و متخصصان برجوزی؛ تربیة انتظام نو.
همة این شکلهای مبارزة صنفی برای تمام مملکتها حتمی نیستند. تجربة تاریخی مملکتهای دموکراتیة خلقی نشان داد، که در شرایط دستگیری مملکتهای ساتسیلیستی و سست گردانیدن موقع کاپیتالیزم بینلخلقی جنگ گرجدنی را پیشگیری کردن ممکن است. دیگر شکلهای مبارزة صنفی وابسته به شرایط تاریخی این یا آن مملکت در نمودهای گوناگون ظهور مییابد.
در دورة گذرش از کاپیتالیزم به ساتسیلیزم ماهیّت اساسی مبارزة صنفی را مسئلة «که-کرا؟»، یعنی یا ساتسیلیزم یا کاپیتالیزم تشکیل میدهد.
در نتیجة دگرگونسازی ساتسیلیستی مناسبتهای جمعیّتی شکل انتگانیستی ضدیتها، زمینة پیدایش مخالفتهای صنفی از بین رفته، مناسبت صنف کارگر، دهقانان کالخوزی و طبقة انتیلّیگینتسیه به کلّی تغییر یافت. اساس مناسبت بینیهمدیگری آنها را دوستی، همکاری و یاری مشترک تشکیل داده، در رفت ساختمان کمونیزم فرقیّت صنفی بین آنها کم شده، عمومیت یگانة اجتماعی به عمل میآید. در شرایط ساتسیلیزم مبارزة صنفی در دو شکل ظهور مییبد: مبارزة صنفهای محنتکش به مقابل کاپیتالیزم بینلخلقی؛ مبارزه به مقابل پسیکولوژی مالکیّت خصوصی: ایگایزم، نیگیلیزم، ملّتچیگی و شوینیزم، که در شعور، رفتار، عرف و عادت قسم کم آدمان ساویتی باقی ماندهاند:
د .: مرکس ک. و اینگیلس ف. ، منیفیست پرتیة کمونیستی. اس. مون. ، ن. 1، د. . 1963؛ مرکس ک. ، مبارزة صنفی در فرنتسیه از سال 1848 تا سال 1850، همان جا؛ همان معلّ. ، جنگ گرجدنی در فرنتسیه، همان جا؛ اینگیلس ف. ، نوتک در سر قبر مرکس، همان جا، ن. 2، د. ، 1966؛ پراگرمّة کپسّ، د. . 1970؛ متریالهای سعیزد x16 کپسّ، د. . 1981.
ن. سلیماو.